کیارادکیاراد، تا این لحظه: 12 سال و 3 روز سن داره
روناکروناک، تا این لحظه: 6 سال و 6 ماه و 19 روز سن داره

روزهای رویایی....DEARM ON

بازي با لگو به روش كياراد

بیشتر از یک سال پیش یک سطل بزرگ لگو واست خریدم از همون روز اول خریدمون بیشتر از اینکه به لگوها توجه کنی به سطلش علاقه داشتی و گاهی حتی میخواستی که بری روی سطل بایستی و خب این خیلی خطرناک بود اینقدر به سطل خالی علاقمند بودی که من به بابا کورش میگفتم اگر به جای این لگوها با هزینه ای کمتر یک سطل زباله بزرگ واست خریده بودیم فکر کنم بیشتر خوشحال میشدی... اینم گوشه ای از بازیهای شما با سطل...             و البته گه گاهی هم بازی با خود لگوها...      بعد از مدتی به خاطر بازیهای خطرناک و دردسر سازی که با سطل داشتی تصمیم بر این شد که سطل از دید شما پ...
29 مهر 1394

چراغ قوه...

اين روزها خريد هر وسيله و بازي واسه شما يه قصه داره كه اينقدر ديدن  شور و هيجان شما واسه من لذت بخشه كه هر چند شايد موضوعات بي اهميتي باشه ولي من دوست دارم كه گوشه اي از اين خاطرات را ثبت كنم تا مبادا كه يادم بره چه لحظه هاي شيريني را با شما تجربه ميكنم.... چند وقتي بود كه علاقه زيادي به چراغ قوه پيدا كرده بودي واسه همين با بابا كورش تصميم گرفتيم كه واست بخريم ...موقع خريد كلي هيجان داشتي و خودت نظر ميدادي كه كدوم را واست بخريم و بالاخره يكي را انتخاب كردي ...البته بگم موقع خريد چيزي اصرار نميكني و اگه واست توضيح بديم كه اين مناسب نيست خيلي راحت قبول ميكني و هيچ وقت واسه خريد مثل خيلي از بچه هاي كوچولوي اين سن ، قشقرق به پا نميكني ا...
6 خرداد 1394

قصه تفنگ...

اون موقع ها جايي خونده بودم كه سعي كنيد واسه پسر بچه ها تفنگ و اسباب بازيهايي كه روحيه خشونت را در بچه ها تقويت ميكنه نخريد و هميشه اين مطلب توي ذهن من بود و مصمم بودم كه تا جايي كه امكان داره واست تفنگ نخرم ...تا اينكه بابت تولد يك سالگيت يك تفنگ از دوست و همسايه مهربونمون خاله كبري هديه گرفتي (تفنگ سفيد داخل عكس) و اون موقع چون كوچولو بودي با اينكه روشن ميشد و صدا ميداد خيلي هم واست جذاب نبود و من از اين بابت خوشحال بودم...      تا اينكه يه كم بزرگتر شدي و يك تفنگ هم عمه ناهيد بهت هديه داد (هفت تير بالايي) تفنگ زرد رنگ زير را هم كه بيشتر يك پرتاب كننده گوي واسه چرخيدن بود رامين جون واست خريده بود . ت...
27 ارديبهشت 1394
1