کیارادکیاراد، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 6 روز سن داره
روناکروناک، تا این لحظه: 6 سال و 5 ماه و 22 روز سن داره

روزهای رویایی....DEARM ON

ابیانه

1394/6/27 4:8
نویسنده : مامان رویا
2,030 بازدید
اشتراک گذاری

در ۴۰ كیلومتری شمال غربی شهرستان نطنز، در دامنه كوه كركس، روستایی واقع شده است به نام ابیانه. ابیانه نقطه ‏ای خوش منظره و خوش آب و هوا و دارای موقعیت طبیعی مساعدی است. نمای خارجی دیوارها در خانه‏ های ابیانه با خاك سرخ رنگی كه معدن آن در مجاورت روستا قرار دارد، پوشیده شده است.ساکنان این روستای زیبا را بیشتر افراد مسن تشکیل میدهند که با پوششی از لباسهای محلی آن منطقه بر جذابیتهای روستا افزوده اند...

وقتی که اصفهان بودیم یک روز ظهر به پیشنهاد یکدفعه ای عمو عبد بدون برنامه قبلی تصمیم گرفتیم که واسه تفریح به ابیانه بریم و راهی ابیانه شدیم...وبسیار بسیار خوش گذشت...

در جاده انتهایی مسیری که به روستا منتهی میشد توقفی کوتاه داشتیم و برای شما که عاشق آب هستی کلی لذت بخش بود این توقف کوتاه ،که با قول اینکه میخواهیم به یک جای بهتری برویم راضی شدی که سوار ماشین بشی...

...

با ورود به روستا درهای قدیمی خانه ها که برخی بسیار زیبا بودند نظر ما را جلب کرد و از همون ابتدا شما هم به تفاوت این درها با درهای امروزی پی برده بودی و هر دری را که میدیدی باید میرفتی و نگاش میکردی و فکر کنم به بیشتر درها سر زدی اینقدر که دیگه داشتم شک میکردم که حتما یه نسبتی با فامیل دور کلاه قرمزی داری قه قهه

این عکسها هم نشانی کوچک از علاقه شما به درهای اون منطقه ...خندونک

....

...

...     ...

 

..

نگاه کردن به داخل آب انبار...تعجب

..

خوردن آب به این روش....چشمک

..

پسر کوچولوی من که دیگه داره به یک عکاس حرفه ای هم تبدیل میشه اون روز عکسهای قشنگی هم از ما و از جاذبه های اون منطقه گرفته ...راضی

عکاس کوچولوی من...

 

...

این عکسها هم از عکسهایی که شما گرفتید ....عکس از یک گربه در حال استراحت روی دیوار...خواب آلود

..

عکس از یک پیرزن محلی با لباس خاص خودش ...چشمکواقعا که عکسهات هنری قشنگ مامانمحبت البته عکسهایی هم از ما گرفتی که خیلی دوستشون دارم...محبت

..

موقع برگشت هم کنار جاده و کنار این آب توقفی داشتیم و شما حسابی بازی کردی و واسه خودت ماهی گرفتی...خنده

...

با اینکه یک دفعه تصمیم به رفتن گرفته بودیم ولی خیلی خیلی خوش گذشت و فقط جای بقیه اعضا خانواده که نبودند حسابی خالی بود ...و این چند ساعت کوتاه هم خاطره ای شد هر چند کوتاه از خاطرات روزهای خوب با هم بودنمان...و من مینویسم چند خطی به یادگار از لحظه های خوب،که شاید در آینده مرور آنها چاشنی شادی لحظه هایت باشد پسر دوست داشتنی من....محبت

پسندها (4)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (1)

مامان فهیمه
7 مهر 94 1:08
ابیانه وای خیلی خوبه من نرفتم ولی عکساشو که دیدم و تعریفی که از بقیه شنیدم خیلی خوب بوده امسال میخواستیم بریم ولی نشد چه عکسای خوبی عزیزم اون آب هم گوارای وجودت انشالا همیشه در کنار هم شاد و سلامت باشین
مامان رویا
پاسخ
ممنون دوست من....