سفرنامه 95 / اردبیل
بعد از خداحافظی از دوستان مهربونمون مسیرمون را به سمت اردبیل ادامه دادیم...
توی جاده ویک گندمزار بسیار زیبا که نشانه کلی زحمت و تلاش بود و همه مراحل را واست توضیح دادم و خیلی دوست داشتی و یک خوشه گندم با خودت برداشته بودی میخواستی خونه که رسیدیم گندمهاش را آرد کنیم و نان بپزیم و با کلی توضیح قبول کردی که این خیلی کمه
توی مسیرمون مناظر خیلی زیبایی را دیدیم و لذت بردیم و شب هنگام به اردبیل رسیدیم و بعد از پیدا کردن یک هتل مناسب خوابیدیم تا فردا سفرمون را ادامه بدهیم...
صبح بعد از بیدار شدن از خواب و خوردن صبحانه به داخل شهر اردبیل رفتیم و چون خیلی زمان زیادی نداشتیم به دیدن چند جایی از مکانهای دیدنی این شهر بسنده کردیم...
پل هفت چشمه که از آثاردوره صفوی است و وجود قورباغه های زیادی که در آب اینجا بود همه توجه و حواس شما را به خودش جلب کرد و مدتی را به خاطر شما به تماشای این قورباغه ها پرداختیم...
بعد از دیدن این پل به سمت دریاچه شورابیل که تابلوهای زیادی در شهر مسیر این دریاچه را مشخص میکرد و کنجکاو دیدنش بودیم رفتیم ...دریاچهٔ شورابیل یکی از جاذبههای طبیعی اردبیل میباشد که قدمت این دریاچه قدیمیتر از دریاچه ارومیه است.شورابیل تنها دریاچه طبیعی داخل شهری در ایران میباشد. این دریاچه دارای امکانات تفریحی، ورزشی و فرهنگی بسیاری است که از آن جمله میتوان به امکانات قایق رانی، پیست دومیدانی، دوچرخه و...اشاره کرد .
کیاراد و بابا کورش در حال مسابقه دو میدانی...
و در نهایت برنده شدن پسر زیبای من...
بعد از این دریاچه به خاطر زمان کمی که داشتیم فقط فرصت بازدید از یکجای دیگه را داشتیم و بقعه شیخ صفی اردبیلی را انتخاب کردیم ...در ابتدا به حمام تاریخی شیخ که در حال حاضر به عنوان موزه صنایع دستی از آن استفاده میشود رفتیم ..
این حمام به عنوان یکی از حمام های قدیمی شهر اردبیل موسوم به حمام شیخ متعلق به دوذان صفوی است و نزدیک به بقعه شیخ صفی الدین اردبیلی واقع است...
پسر قشنگ من که چشمش را یه پشه بدجنس نیش زده و چشمش این شکلی شده...
و بازهم کیاراد و آب وقتی یک جا آب میبینیم قیافه کیاراد قیافه مامان رویا و بابا کورش
محوطه زیبایی نزدیک بقعه شیخ صفی با مغازه هایی که صنایع دستی میفروشند ..
کیاراد و قصه همیشگی درهای قدیمی...
مجموعه آرامگاه و خانقاه شیخ صفی الدین اردبیلی
مجموعه نفیس بقعه شیخ صفیالدین به نام عارف نامدار شیخ صفیالدین اردبیلی جد سلاطین صفویه، در سال ۷۳۵ ه. ق. به دست فرزند وی صدرالدین موسی بنا شد. پس از شروع حکومت صفویه، به سبب ارادت شاهان صفوی به جد خود، واحدهای مختلفی به این مجموعه اضافه شد. به ویژه در دوره شاه عباس اول و از آن جا که وی ارادت فراوانی به شیخ صفی الدین داشت و بسیار به زیارت مقبره وی میرفت، برای تکمیل و تزیین این اثر، کارهای فراوانی صورت گرفت. در عصر صفوی، بقعه شیخ با حضور استادان بزرگ عهد صفوی چنان به زیور آراسته شد که هم چنان پس از گذشت چندین قرن به عنوان یکی از مفاخر تاریخی و فرهنگی ایران به شمار میآید.
منزل و خانقاه شیخ صفی در همین مکان قرار دارد، و بر طبق وصیّت شیخ، جنازه اش را در اتاقی جنب خلوتخانه و باغچه و حوضخانه دفن کردند و بر قبر او بنایی ایجاد کردند تا علاوه بر مقبره شیخ صفی و مرقد شاه اسماعیل اول - آرامگاههای دیگری از شاه زادگان صفوی و فرزندان وی را در این بقعه و محل شهیدگاه قرار دهند.
در این مجموعه، مقبره شیخ صفی الدین اردبیلی، مقبره های شاه اسماعیل اول (نخستین پادشاه صفویه) و همسر شاه اسماعیل (مادر شاه طهماسب) و نیز برخی از مشایخ و صاحب منصبان دوران صفوی و کشته شدگان جنگ چالدران قرار دارد.
پسر قشنگ من که هرجایی میریم حسابی خودش را سرگرم میکنه...
یک دریچه چاه کوچک وسط حیاط دیدی اومدی گوشی مامان را گرفتی تا با چراغ قوه بتونی داخلش را ببینی
کیاراد من و داخل بقعه شیخ صفی اردبیلی
عمارت چینی خانه بسیار زیبا...
فدای تو...
اینم عکسهایی که پسرم با دیدن این همه زیبایی به وجد اومده و گرفته از نظر شما فرشهای اونجا خیلی زیبا بود همین طور داربستهایی که برای مرمت سقفها اونجا بود که آرزو داشتی میتونستی میرفتی بالا
بعد از دیدن این مکان زیبا به دلیل وقت کمی که داشتیم برخلاف دلم که میخواست بیشتر در اردبیل بمونه و جاهای بیشتری را ببینیم مجبور به ترک اردبیل و ادامه مسیر شدیم... ولی در کل شهر اردبیل را بیشتر از تبریز دوست داشتم چون به نظرم خلوت تر بود و آرامش بیشتری در شهر حاکم بود...
مرداد 95