ماهي كوچولوي من...
اين روزها نميدونم چرا بيشتر از هميشه بي تاب بيرون رفتني و با اين هواي گرم در طول روز كمتر ميتونيم بريم بيرون ...و مجبورم حداقل صبح تا ظهر حداقل در را قفل كنم كه توي حياط نري ولي عصرها اگه تصميم پارك رفتن نداشته باشيم اجازه ميدم كه بري داخل حياط و كمي بازي كني....امروز عصر هم قرار بود كه ببرمت پارك ولي خودت رفتي داخل حياط و يه كم خودت را خيس كردي ...منم يادم به استخر آبت افتاد كه مدتها بود ازش استفاده نكرده بوديم بنابراين از بابا كورش خواستيم كه بادش كنه و پر آبش كنيم تا بازي كني و كلي از ديدنش ذوق كردي و حدود يك ساعتي توي آب بازي ميكردي ماهي كوچولوي من....
منم اولش يه كم باهات بازي كردم و چند تايي عكس ازت گرفتم و بعد به كارهام رسيدم و هر از چند گاهي يك سركي بهت ميزدم ...اومدم كه سري بهت بزنم ميگي: مامان بيا بازي ،ميگم: خودت بازي كن پسرم من كار دارم ميگي : مامان عكس بگير ...شيطون من ميدوني مامان عاشق ثبت لحظه لحظه هات...
پسر دانشمند من مشغول انجام آزمايشات علمي...يعني كسي تا به حال با قيف آب خورده
اينم كلاه هاي مختلف مخصوص حمام...
آخي پسر خوشگلم خسته شده ....
خلاصه اينكه اينقدر بازي كردي تا خودت خواستي كه ديگه بيايي بيرون ماهي كوچولوي عاشق آب مامان....
کیاراد من تا این لحظه ، 2 سال و 15 روز سن دارد.