کیارادکیاراد، تا این لحظه: 12 سال و 2 روز سن داره
روناکروناک، تا این لحظه: 6 سال و 6 ماه و 18 روز سن داره

روزهای رویایی....DEARM ON

پسر كوچولوي مامان...

1393/11/23 11:55
نویسنده : مامان رویا
1,358 بازدید
اشتراک گذاری

وقتي كوچولو بود و تازه اومده بوديم اين خونه جديد و با دوست مهربونمون خاله كبري همسايه شده بوديم....هر روز شما را ميبردند خونه شون و كلي بهت خوش ميگذشت و اين شده بود برنامه هر روزت كه نيم ساعتي را به تنهايي بري مهماني ...آخه اون روزها خودشون هنوز نوه كوچولو نداشتند و تابستان هم بود و دخترشون فاطمه مدرسه نميرفت واسه همين خيلي اوقات شما سرگرمي خوبي واسشون بودي  خندونک

بهاره جون وقتي پيششون بودي زياد ازت عكس و فيلم ميگرفت و حالا بوسيله واتس آپ گاهي اين عكسها را واسه من ميفرسته ...اينها هم نمونه هايي از عكسهايي كه به تنهايي مهماني رفتي...محبت

جانم...

به نظرم طبق شنيده ها اين بازي را كه عمو احسان بيشتر باهات انجام ميداده خيلي دوست داشتي...چشمک

...

 

فداي تو..

 

...

اينم يه عكس دو نفري با تانيا جون ...

...

توي اين عكسها تقريبا يك سال و دو سه ماهه بودي پسر قشنگ مامان ...حالا خيلي وقته از اون روزها گذشته و ديگه به اون مهمانيهاي تنهايي نميري چون خاله كبري خودش ديگه حسابي سرگرم دوتا نوه كوچولوي شيطون شده ...و من هم مايل نيستم كه شما به تنهايي بري البته خودت هم تمايلي به رفتن نداري و فقط گاهي با هم ميريم پيششون و بهت خوش ميگذره...ولي همچنان دوستشون داري و حتي شبها موقع خواب بعد از شب بخير گفتن به بابا و مامان ميگي شب بخير فاطمه و كلي ميخنديم...قه قهه

دوست دارم...

پسندها (2)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (5)

مامان آرمان
28 بهمن 93 18:08
موش نخوره تو رو خیلی با نمکه ماشالله
مامان فهیمه
29 بهمن 93 1:39
عزیزم کیاراد جونمو چه کوچولو بوده ماشالا
هلیا قلی پور
2 اسفند 93 9:42
سلام لینگ شدید
مامان مهراد
7 اسفند 93 12:19
الهی من فدات بشم کیاراد جون که تنها تنها میری مهمونی.... مهراد بعضی مواقع تنهایی میره مهمونی ولی من همیشه نگرانم و منتظر تا زودی بگرده انگاری خوشی بهم نیومده..... چوچولو بوده چه نمکی و ناز بوده کیاراد
مامان رویا
پاسخ
منم وقتي تنهاست خيلي دلم واسش تنگ ميشه ولي خب اين مهمونيها مال خيلي وقت پيش ديگه نميره ...به غير از خاله هاش ديگه با كسي جايي نرفته...