قصه تفنگ...
اون موقع ها جايي خونده بودم كه سعي كنيد واسه پسر بچه ها تفنگ و اسباب بازيهايي كه روحيه خشونت را در بچه ها تقويت ميكنه نخريد و هميشه اين مطلب توي ذهن من بود و مصمم بودم كه تا جايي كه امكان داره واست تفنگ نخرم ...تا اينكه بابت تولد يك سالگيت يك تفنگ از دوست و همسايه مهربونمون خاله كبري هديه گرفتي (تفنگ سفيد داخل عكس) و اون موقع چون كوچولو بودي با اينكه روشن ميشد و صدا ميداد خيلي هم واست جذاب نبود و من از اين بابت خوشحال بودم...
تا اينكه يه كم بزرگتر شدي و يك تفنگ هم عمه ناهيد بهت هديه داد (هفت تير بالايي) تفنگ زرد رنگ زير را هم كه بيشتر يك پرتاب كننده گوي واسه چرخيدن بود رامين جون واست خريده بود .
تفنگ آبي رنگ زير را هم بابا واست خريده بود كه يه تفنگ خيلي جالب بود و توپهاي ابري و سبكي داشت كه خيلي بيخطر بود... تفنگ كناري را هم بعداز ظهر روز جهاني كودك من تازه يادم اومد كه امروز روز شماست و چون توي سالهاي قبل مامان عفت جون مهربونم تاكيد داشت كه حتما توي اين روز واست يك هديه بخرم از بابا كورش خواستم كه با هم بريد و واست يك هديه بخره و داخل مغازه خودت اين تفنگ را انتخاب كرده بودي...
خلاصه ناخواسته شما حالا چند تايي تفنگ داري كه خيلي خيلي هم دوستشون داري و باهاشون بازي ميكني و هرچند مطلبي كه خونده بودم توي ذهنم هست ولي در كتابي ديگه خلاف اون مطلب را خوندم كه نوشته بود خريدن اسباب بازيهايي كه خشونت را در بچه ها تقويت ميكنه و تشويق به استفاده از اونها هرچند كار درستي نيست ولي گاها اگر پسر بچه ها به سمت اين اسباب بازيها كشيده ميشوند خريد آنها بلا مانع هست چرا كه پسر بچه ها سرشار از هيجان و تكاپو هستند و نياز هست كه اين انرژي هاي نهفته در درونشان را با بازيهاي مورد علاقه شان تخليه كنند و اگر روش استفاده درست و كنترل مناسب از طرف والدين صورت بگيرد نه تنها مضر نيست بلكه از بابت احترام به روحيات و هيجانات كودك مفيد هم هست...
به هر حال من سعي ميكنم با توجه به اين مطالب هم به علايق شما احترام بگذارم و هم مراقب روحيات لطيف كودكانه شما هم باشم پسر نازنينم...
علاقه بيش از اندازه شما به تفنگ بازي و اينكه خودت جايي تفنگ بزرگ ديده بودي و ازم خواستي كه بخرم باعث شد كه اصفهان كه بوديم يه تفنگ بزرگ هم واست بخرم كه خيلي دوستش داري و از خريدم هم اصلا پشيمان نيستم ...
اينم چند تايي عكس از تفنگ بازيت خونه مامان عفت جون...
سرباز كوچولوي من كه فيلم رژه عمو احمد را ديده به خوبي داره رژه رفتن را تقليد ميكنه
با تقليد از فيلمهاي پليسي با بي سيم هم صحبت ميكني...
سرباز كوچولوي خسته مامان....
به قدري موقع بازي وارد نقش خودت ميشي كه از ديدن اين همه جديت و غرور و لذتي كه از بازي ميبري من هم غرق در دنياي كودكي وشاديت ميشوم...
دنيايت سرشار از آرامش كودك دلبند من...