کیارادکیاراد، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 28 روز سن داره
روناکروناک، تا این لحظه: 6 سال و 6 ماه و 13 روز سن داره

روزهای رویایی....DEARM ON

آتش نشان كوچولوي من و كلاه ايمني...

1394/2/22 10:29
نویسنده : مامان رویا
1,272 بازدید
اشتراک گذاری

فداي تو...

پسر قشنگ من اين روزها علاقه بسيار زيادي به آتش نشان بودن و نجات دادن پيدا كرده ...و از اونجايي كه كتاب لئون آتش نشان را هم خيلي دوست داري در روز زياد براي مامان آتش نشان ميشي و بازي ميكنيم...ماشين آتش نشاني هم كه خاله رفعت جون قبلا واست خريده بود خونه مامان عفت جون بود ووقتي اصفهان بوديم حسابي باهاش سرگرم بودي و از وسايل دايي يك تكه شيلنگ هم برداشت بودي و بازي ميكردي...چشمک

يك روز خاله رعنا جون گفت كياراد دوست داري يه كلاه آتش نشاني هم بهت بدم و شما با اشتياق به دنبال خاله رعنا جون تا خاله اين كلاه ايمني را واست پيدا كرد با ديدنش اول يه كم ذوق كردي ولي بعد از چند دقيقه اي ميگي: خاله رعنا اين كه كلاه آتش نشاني نيست !!! اين كلاه ساختمان !!! كلاه آتش نشاني قرمز !!! كلاه زرد كلاه ساختمان ....متفکر و اون موقع قيافه من و خاله رعنا واقعا ديدني بود تعجبسوالتعجب

و بعد از كلي بوسيدن و لهت كردن به خاطر اين دقتت ...گفتيم اشكالي نداره حالا با اين بازي كن مثلا كلاه آتش نشاني....بغل

البته خاله رعنا جون بعدا با جستجو داخل اينترنت خواست كه واست لباس و وسايل آتش نشاني سفارش بده و پيدا هم كرد ولي به دليل اين كه عكسش گوياي كيفتش نبود و با تماس تلفني هم متوجه شديم كه كپسول آتش نشانيش كه شما علاقه بيش از حدي بهش داري خيلي كوچولو ميباشد  و شايد در حد يك آبپاش ساده باشه بنابراين من خاله رعنا جون را از دادن سفارش منصرف كردم چشمک

به قدري به كپسول آتش نشاني علاقه داري كه هر جا داخل پاساژ يا مغازه اي ميبيني حتما بايد بريم كنارش و شما يك نگاهي بهش بكني...محبتكپسول آتش نشاني داخل خونه را هم هر موقع از كنارش رد ميشي نگاش ميكني و ميگي مامان من خيلي كپسول آتش نشاني دوست دارم...محبت

...

دوست دارم....

پسندها (2)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (2)

مامان فهیمه
27 اردیبهشت 94 16:49
آتش نشان کوچولو خیلی باهوشی تو پسر.فرق این کلاهارو بدون آموزش متوجه شدی.ماشالا مامان رویا ببوس این آتش نشان دوست داشتنی رو
مامان رویا
پاسخ
اين آتش نشان من اين كلاه ها را با دقت خودش و از مطالعاتش ياد گرفته خاله جان..
مامان امیر عطا
30 اردیبهشت 94 0:40
عزیز باهوش و بادقت خاله.. چه آتش نشانی هم هستی