کلاس imaths
پارسال توی مهد کودک خانمی اومد و درمورد کلاسهای آی مث و برگزاری این کلاسها داخل مهدکودک برای خانواده هایی که دوست داشتند بچه هاشون با ریاضی به صورت شاد آشنا بشندصحبت کرد و من و بابا کورش هم تصمیم گرفتیم که شما را ثبت نام کنیم والبته هم که شما استقبال کردی و خیلی دوست داشتی و مربیت هم از شما تعریف میکرد که خیلی سریع مطلب را میگیری و به قول معروف جز شاگرد زرنگ های کلاس بودی...
این ستاره روی صورتت جایزه زرنگیت توی کلاس بوده
اینم چندتایی عکس که کمک مربیتون گرفته ...
عاشق این عکسم که قرار بوده دو نفر دونفر با هم باشید و دستتون را گردن هم بگذارید و شما تمایل نداشتی زیاد صمیمی بشی...
شیطون بلای مامان...
اوایل که کلاس میرفتی چون عادت نداشتی اصلا در مورد کلاسهات صحبت بکنی اصلا متوجه نمیشدم که این کلاسها واست مفید بوده یا نه تا اینکه یکبار که پارک رفته بودیم توی پارک با دیدن این بازی اعداد سریع به سمتش رفتی و تمام چیزهایی که توی کلاس یاد گرفته بودی را اینجا با علاقه مرور کردی...
شما چهار ترم از این کلاسها را رفتید ولی به خاطر بی تعهدی خانمی که این کلاسها را برگزار کردند پس از چهار ترم کنسل شد چون ایشون با اینکه مربی خوبی بودند و شما باهاش ارتباط خوبی برقرار کرده بودید پس از دو ترم مسئولیت کلاس را به شخص دیگه ای دادند که اصلا نمیتونست با بچه ها ارتباط بگیره و محل برگزاری کلاس هم به علت اختلافشون با مهدکودک عوض شد و ترم اخر بسیار بد کیفیت و بد برگزار شد و با وجود علاقه ای که شما داشتید کلاس لغو شد و همه این بینظمی ها هر روز من و بابا کورش را مصمم تر میکرد که باید حتما تا قبل از اینکه شما به مدرسه بروی در مورد انتقالی به اصفهان پافشاری کنیم و به صورت جدی این موضوع را پیگیر باشیم...و البته که من توی این مدت بابت این بینظمی و بی تعهدی خیلی اذیت شدم