اولين تجربه نقاشي با آبرنگ
چند روز پيش برس رژگونه ماماني را برداشته بودي و دور از چشم ماماني داخل آب ميزدي و چون كمي رنگي بود روي كاغذ ميكشيدي و لذت ميبردي از اونجا بود كه فهميدم الان موقع خريد آبرنگه وامروز براي اولين بار نقاشي با آبرنگ را باهم تجربه كرديم ...تجربه خوبي بود و برخلاف تصورم اصلا كثيف كاري نكردي وكلي باهم نقاشي كشيديم...
وقتي هم دستت كثيف ميشد فوري با دستمال پاكش ميكردي پسر خوشگلم....
امروز شناخت مربع ، دايره و مثلث را هم بخوبي ياد گرفتي و تا شب هرجا توي تلويزيون ميديدي فوري ميگفتي پسر باهوش مامان.... رنگها را هم كه خوب خوب ميشناسي عزيز دلم و ميتوني بيشترشون را نام ببري
از همه جالب تر اينكه پسر نقاش من در حال نقاشي هم ذهنش پيش موسيقي و پيش خودت آبرنگ را پيانو تصور كردي و ميگي ماماني دينگ دينگ و با اون انگشتهاي كوچولوت مثل يك نوازنده تمرين نواختن ميكني
اينم از اولين تجربه نقاشي با آبرنگي كه با هم داشتيم و اينم اثر به جا مانده از من و شما....
نقاش كوچولي باهوش مامان اميدوارم اگه در آينده نقاشي يكي از علايقت بود به بالاترين درجه از اين هنر برسي ...
در مورد امروز عصرمون هم توي پست بعدي واست مينويسم....
کیاراد من تا این لحظه ، 2 سال و 14 روز سن دارد.
دوست دارم...