کیارادکیاراد، تا این لحظه: 12 سال و 5 روز سن داره
روناکروناک، تا این لحظه: 6 سال و 6 ماه و 21 روز سن داره

روزهای رویایی....DEARM ON

پسر كتاب خوان من...

1393/10/23 11:16
نویسنده : مامان رویا
1,110 بازدید
اشتراک گذاری

هميشه دوست داشتم كه اگر فرزندي داشتم به خوندن كتاب علاقه داشته باشه واسه همين از وقتي كه به دنيا اومدي سعي كردم تا حدي شما را با كتاب آشنا كنم ...و الان كه دو سال و هشت ماهه شدي ميبينم كه تقريبا توي كارم موفق بودم و شما به خوندن كتاب علاقه نشون ميدي و حتي گاهي از پشت جلد كتابها ...كتابي را انتخاب ميكني و ميگي كه مامان اينو بخريم و من كلي ذوق ميكنم ...بيشتر كتابهات را دوست داري و شايد هر كدوم را صد بار تا به حال خونديم خصوصا ظهرها قبل از خوابيدن... وقتي ميخواهيم ظهرها بخوابيم به انتخاب خودت چند تايي كتاب از داخل كتابخانه برميداريم كه بخونيم وقتي داريم به آخرين كتاب ميرسيم و من گيج خواب شدم يكدفعه يادت به يه كتاب ديگه ميفته و ميگي اونم بخونيم اون موقع است كه مامان مجبور با خواب آلودگي بگه برو بيار تا بخونم خوابکچل

البته بگم علاقه شما به كتاب اولش با كتاب خواري شروع شد به جاي كتاب خواني...قه قهه

پسر كتاب خوار من...

بعد كم كم كتاب خوان شدي...چشمک

جانم...     جانم...

...     ...

يه موقع هايي هم دوست داشتي كه كتاب هاي مامان را بخوني...خطا

...

بعضي اوقات هم واسه مامان كتاب مياري كه به اصرار بخونم...خصوصا وقتهايي كه يه كتاب را چند روز توي دست مامان ديدي وقتي خوندنش تمام ميشه و يه كتاب جديد برميدارم شما اصرار داري همون كتاب قبلي را بخونم...البته قبلا اين طوري بوده ولي حالا متوجه ميشي كه ميگم اين كتاب را خوندم و ميخوام يه كتاب جديد بخونم...اجازه

...

...     ...

...

گاهي هم توي بازيهات واسه عروسكهات كتاب ميخوني...

...     ...

هر موقع سوار ماشين ميشيم اگه داخل ماشين سكه اي باشه برميداري و با خودت مياري توي خونه منم واست يه قلك كوچولو خريدم و حالا هر جا سكه ميبيني فوري برميداري و ميندازي داخلش و بهت گقتم هر موقع سر عروسكت پر شد ميريم و با پولهاي داخلش كتاب ميخريم حالا هربار سكه اي داخلش ميندازي ميگي: مامان ببين سرش بزرگ شده تعجببريم كتاب بخريم سوالاين قلك عروسكي را اصفهان واست خريدم و عمو حميد كلي سكه واست آورد و شما با خوشحالي داخلش ريختي...خلاصه اون مدت هر كس ميومد با خوشحالي چند تا سكه بهت ميداد...آرام

ذخيره پول واسه خريد كتاب...

حالا تصميم گرفتم كه توي وبلاگت تصويري از كتابهات را هر بار واست بگذارم تا اولا بدوني از ابتدا چقدر كتاب خوندي ...دوما وقتي بزرگ تر شدي و خودت وبلاگت را خوندي تشويقي باشه واسه ادامه راه و معرفي كتابهايي كه ميخوني پسر باهوشم...متنظر

http://www.tabaar.com/news/pics/35129/3d1d283cb2536bbbc4b1f406ae313905.jpg

پسندها (2)

نظرات (6)

مامان فهیمه
24 دی 93 1:16
آفرین به تو خاله جون که انقدر علاقه داری به کتاب.خیلی عادته خوبیه.البته آفرین به مامان رویا مهربون که این علاقه رو تو وجودت پرورش داده.
مامان رویا
پاسخ
واسه خاله فهيمه مهربون....
مامان مهراد
24 دی 93 9:47
به به چه خبره!!!!!! ما رو بمباران پستی کردی؟ کدوم یکی رو بخونم........... . . .. صبر کن بابا شوخی کردم همه رو خوندم. مهراد هم خلی به کتاب علاقه منده و همیشه قبل از خواب باید کتاب بخونیم.
مامان رویا
پاسخ
زنده باد مهراد كوچولو كتاب خوان....
مامان مهری
24 دی 93 9:49
رویا جون من هم چند وقته دلم میخواد برای آموزش انگلیسی دست بکار بشم ولی نمیدونم از کجا شروع کنم؟ هر وقت شروع کردی به من هم خبر بده شاید بتونیم با هم پیش بریم........ آخه زبان خود من زیاد خوب نیست.
مامان رویا
پاسخ
حتما منم زبانم اصلا خوب نيست...ميتوني به سايت مادران امروز هم سري بزني اونجا مقالات و برنامه هاي مفيدي داره....
مامان مهری
24 دی 93 9:51
مهراد هم به کتابهای وسایل نقلیه خیلی علاقه داره... آفرین رویا جون خوب کاری کردی که عکس تموم کتابهاش رو گذاشتی. امیدوارم این علاقه تبدیل به یه عادت بشه براش همیشه
مامان رویا
پاسخ
منم اميدوارم كه همين طور باشه...
مامان نگار
29 دی 93 8:08
رويا جون ايده ات عاليه .خيلي خوشم اومد .به نظرم بعدها خيلي خواستني و جالب ميشه .فكر كنم منم همين كار رو بكنم .خيلي كار قشنگيه
مامان رویا
پاسخ
حتما اين كار را بكنيد فكر ميكنم استارت كاري باشه كه بعدا خودشون ادامه بدهند...
مامان امیرعطا
1 بهمن 93 17:48
سلام عزیزم. آفرین به شما پسر کتاب خون. امیوارم همیشه با کتابات انس داشته باشی. بووووس.
مامان رویا
پاسخ
مرسي دوست من ...منم اميدوارم...