کیارادکیاراد، تا این لحظه: 12 سال و 4 روز سن داره
روناکروناک، تا این لحظه: 6 سال و 6 ماه و 20 روز سن داره

روزهای رویایی....DEARM ON

تولد سه سالگي ...

1394/2/5 9:47
نویسنده : مامان رویا
1,905 بازدید
اشتراک گذاری

فداي تو...     جانم...

سوم ارديبهشت امسال هم به مانند سه سال گذشته قرار بود همه روزمان به شما و شادي شما اختصاص داشته باشه ...آراممثل هر سال قرار بود بعداز ظهر به آتليه بريم و عكسهاي سه سالگي شما را به يادگار ثبت كنيم و از قبل هم از آتليه لحظه ها وقت گرفته بوديم ولي شما تقريبا از يك هفته قبل كمي سرماخوردگي و تب و... داشتي و من نگران بودم كه تا پنجشنبه بهتر نشي ولي خب تا روز تولدت خوب شدي و چون از قبلش واست گفته بودم كه روز تولدت است كلي خوشحال بودي ولي متاسفانه دقيقا باباكورش توي روز تولد شما حالش بد شد و دچار تب و لرز و...شد كه مجبور شديم قرار آتليه را كنسل كنيم و اون روز را توي خونه بمونيمغمگین و شما هم با اينكه خيلي منتظر كيك تولد و شمع و فشفشه بودي با ديدن حال بابايي قبول كردي كه يه روز ديگه بريم بيرون پسر خوب من...محبت

من هم تقريبا حال خوبي نداشتم ولي يكدفعه تصميم گرفتم يه كيك ساده درست كنم و با يك فشفشه اي كه توي خونه داشتيم كمي شما را شاد كنيم و چون بادكنك و شمع و حال مساعدي هم نداشتيم به همين كيك ساده و فشفشه بسنده كرديم....(عكسهاي بالايي)خواب آلود

به جاي سوم ارديبهشت ...با دو روز تاخير پنجم آماده رفتن به آتليه شديم...و با كمي انتظار نوبت شما رسيد و با وجود اينكه سعي كردي كه همكاري بكني ولي شيطنت و بازيگوشي و كنجكاويت باعث شد كه عكسات به جذابي عكسهاي دوسالگيت نباشه غمگین به قدري بازيگوشي كردي كه عكس پرسنلي هم كه قرار بود از شما بگيريم واسه دفترچه بيمه اصلا خوب نشد و چون ديگه به نظر خسته شده بودي تصميم گرفتيم يه روز ديگه اين عكس را ازت بگيريم...چشمک

پسر كوچولوي سه ساله مامان منتظر واسه گرفتن عكس..زیبا

آتليه لحظه ها...

خلاصه بعد از عكاسي رفتيم و يه كيك كوچولو و چند تايي بادكنك و شمع واست خريديم و به خونه برگشتيم...مثل سالهاي قبل به خاطر اينكه كيكهايي كه بود تنوع نداشتند مجبور به انتخاب اين كيك كه به به شكل كتي بود شديم و شما مثل پارسال تحمل نداشتي و ناخنك ميزدي و اول از همه گلي كه با توت فرنگي به سر كتي بود را خوردي و بعد با انگشت كوچولو ميخوردي و من اجازه دادم تا حسابي لذت ببري...محبت

ناخنك...

بعدش نوبت به فوت كردن شمع سه سالگيت رسيد كه چون خودت اونو روي كيك گذاشتي برعكس بود و من و بابايي حواسمون نبود...غمگینالبته اشكالي هم نداره به طرف شما درست بوده...خندونک

فوت كردن شمع سه سالگي...

بعد نوبت به روشن كردن سه تا فشفشه روي كيك بود كه خيلي دوست داشتي و ذوق كردي...جشن

روشن كردن فشفشه كيك...     ....

 

جانم...

برش كيك توسط پسر كوچولوي سه ساله من...جشن

برش كيك...

نوش جانت پسر خوشمزه من...خوشمزه

جانم...     نوش جان...

واسه هديه تولدت از قبل قرار بود كه تبلت واست بخريم ولي با توجه به نيازت تبلتت را چند ماه قبل واست خريديم و حالا به يك هديه كوچولو كه ميدونستم خيلي دوستش داري بسنده كرديم ...چشمک راستي اين باب اسفنجي بزرگ را هم كه مهمان تولدت بود خاله راحله جون به خاطر هديه تولدت وقتي اصفهان بوديم بهت داده بود...محبت

اينم پسر من كه ذوق ديدن هديه اش را داره...فداي ذوق كردنت بشم پسر قشنگ من...بغل

فداي ذوق شيرينت...

يك تير و كمان كه برخلاف ظاهر فريبنده اش كيفيتش به اندازه زيبايي ظاهرش نبود ولي خب واسه سن شما مناسب بود و حسابي بازي كردي و دوستش داشتي...و همين واسه من و بابا كافيه...اين كه شما را غرق در لذت ببينيم...محبت

حالت لبهات توي عكس زير نشان دهنده هيجان شماست كه داشتي ذوق ميكردي...محبت

جانم...     جانم...

كياراد كمانگير من....جشن

...     ...

در آخر هم يكدفعه يادم به نخ شادي كه واست خريده بودم و فراموشش كردم افتاد و اين هم هيجان شما با ديدن نخ شادي...محبت

جانم...     فداي تو...

كياراد و نخ شادي...خنده

نخ شادي..

هر چي آرزوي خوبه مال تو...

93/2/5

 

پسندها (4)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (7)

مامان مهراد
9 اردیبهشت 94 12:20
سلام. تولدت مبارک کیاراد جون. ببخشید چند روز تاخیر دارم. آخه تو بروز شده ها اسم وبلاگتون نیومده بود. کادوهای قشنگت هم مبارکت باشه.
مامان رویا
پاسخ
ممنون دوست مهربون من...
مامان مهراد
9 اردیبهشت 94 12:21
امیدوارم جشن تولد 30 سالگی کیاراد رو کنار هم جشن بگیرین. منتظر دیدن عکس های آتلیه ات هم هستیم.
مامان رویا
پاسخ
ممنون دوست من...البته عكساش خيلي جالب نشدند ولي خب يادگار اين روز قشنگ هستند...
مامان فهیمه
11 اردیبهشت 94 17:52
تولدت مبارک کیاراد جونم خوشتیپم ماشالا ایشالا همیشه لبت خندون باشه
مامان رویا
پاسخ
ممنون خاله فهيمه مهربون...
محبوبه مامان ترنم
13 اردیبهشت 94 7:44
سلام رویا جان. سلام همشهری . حال غریبت رو می فهمم. مخصوصا که توی روزهای شادی بیشتر دل آدم هوای عزیزانش رو می کنه..... تولد کیاراد جون را با یک بغل بوسه تبریک می گم عزیزم. ان شاالله که سالهای سال در کنار هم خوشبخت و شاد باشید. الهی که روح مامانت هم غرق شادی و رحمت باشه.
مامان رویا
پاسخ
ممنون دوست خوبم از اينكه به ما سر ميزني...
مامان امیر عطا
15 اردیبهشت 94 2:18
عزیزم تولدت مبارکککککککککککککککککک ایشالله تولد 120 سالگیت نازنین پسر... مرسی مامان مهربون که اینهمه گل پسری رو خوشحال کردین...
مامان رویا
پاسخ
ممنون دوست مهربونم...
مامان آرمان
18 اردیبهشت 94 21:11
تولد تولد تولدش مبارک عزیزم ایشالله جشن 120 سالگیش خدا حفظش کنه خیلی عکسهاش خوشگله مبارکش باشه
مامان رویا
پاسخ
ممنون دوست خوبم...
مامان آرمان
23 اردیبهشت 94 20:00
رویا جونم نمیدونم چرا تو قسمت به روز رسانی همیشه وبلاگ شما دچار مشکل میشه مثلا میزنه به روز رسانی شد ولی چیزی نشون نمیده و یا اصلا به روز رسانی میکنی ولی تو فهرست نمیاد عزیزم و اینکه تولد کیازاد کوچولو با این که خلوته ولی از عکسها پیداست که چه تولد دوست داشتنی ای داشته گل پسر مبارکش باشه آرمان من هم چون تو تنهایی و غربت بود مجبور شدیم تو مهد بگیریم با اینکه نمیشناختمشون ولی خوب بود خوش گذشت
مامان رویا
پاسخ
مرسي دوست من كه به ما سر ميزنيد...