کیارادکیاراد، تا این لحظه: 12 سال و 4 روز سن داره
روناکروناک، تا این لحظه: 6 سال و 6 ماه و 20 روز سن داره

روزهای رویایی....DEARM ON

پسر خوش تيپ من...

1394/3/24 11:1
نویسنده : مامان رویا
1,897 بازدید
اشتراک گذاری

پسر دوست داشتني من اين روزها كمي به ژست گرفتن و عكاسي علاقه مند شده و گاها ميگه مامان من ژست ميگيرم ازم عكس بگير البته نكته قابل توجه و جالب اينه كه اين موضوع وقتي كه آماده بيرون رفتن هستيم پر رنگ تر ميشه خصوصا اين كه دوست داري بيرون كنار در باز ماشين ژست بگيري و من ازت عكس بگيرم تعجب وقتي ميگم بايست تا عكس بگيرم ميگي اجازه بده در ماشين را باز كنم و حتما بايد يك دستت به در ماشين باشه ...و من و بابا كورش هم كلا اين شكلي ميشيم قه قههولي خب جلوي شما خيلي جدي برخورد ميكنيم و به سليقه شما احترام ميگذاريم ...( فكر كنم پسرم با فاميل دور نسبتي داره كه به در علاقمند شده خنده)

اينم نمونه اي از عكسهاي زيادي كه اين روزها به درخواست شما ميگيرم و كودكانه هاي شيرينت را در قاب خاطره هايم ثبت ميكنم...تا شايد در آينده اي مبهم با ديدن آنها و مرور كودكيهايت شادي مهمان خانه كوچك قلبت باشد...محبت

....

گاهي هم ژست هايي از پشت سر ميگيري ...خندونک

...     ...

 

..

اين عكسها هم روزي هست كه ميخواستيم بريم اصفهان و واسه اين كه توي مسير داخل ماشين راحت باشي دمپايي پوشيدي گلم...چشمک

...     ...

 

...

خونه مامان عفت گاهي با نگار و صبا ميرفتيد داخل راه پله و بازي ميكرديد چون توي حياط گرم بود و اونجا هم با گرفتن ژست هاي خنده دار از نگار و صبا ميخواستي كه ازت عكس بگيرند...عینک

...     ..

 

...     ...

عاشق اين عكسهاي قشنگت هستم....محبت

..     ...

خونه مامان عفت جونم دوست داري مدام روي كابينت ها باشي ...کچليك روز كه در حال بالا رفتن هستي ميگم : كياراد مامان از اين كارت ناراحت ميشه غمگینميگي نه مامان برم بالا عكس بگير ...و به اين بهانه بالا رفتنت را توجيه كردي ...چشمکفداي چهره جدي پسرم...بغل

...     ...

اينم يك روز ديگه موقع بيرون رفتن و باز هم شما و در ماشين...آرام

...     ....

 

...

و اين قصه عكاسي و ژست گرفتن شما همچنان ادامه داره و من عاشقانه لحظه هاي شيرينت را ثبت ميكنم و آرزو ميكنم اي كاش تا هميشه در دنياي شيرين كودكانه ات ميماندي تا هيچ وقت غم زمانه و بي عدالتي هاي دنيا روياهاي شيرينت را غمگين و غصه دار نسازد ولي افسوس كه آرزويم خيالي بيش نيست و با هر نفس از دنياي كودكانه ات دور ميشوي و به دنياي سرد و غمگين آدمك هاي دروغين نزديك ميشوي و اميدم اين است كه با ثبت اين روزها و مرور آنها در آينده ، بتوانم ذره اي گرما و شيريني اين روزهايت را مهمان خانه قلب كوچكت كنم....آرام

کیاراد من تا این لحظه ، 3 سال و 1 ماه و 24 روز سن دارد.

 

پسندها (3)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (6)

مامان مهراد
27 خرداد 94 13:05
قربونت برم با این ژست های شیرینت کیاراد جون.
سما مامان فرشته ها
27 خرداد 94 15:46
فدات شم كياراد خوشتيپ
مامان آرمان
28 خرداد 94 14:56
وای عالی بود مخصوصا عکسی که تو راه پله بود خیلی قشنگ بود
مامان رویا
پاسخ
ممنون عزیزم...
الناز مامان طاها
29 خرداد 94 20:10
من به فدای پسر خوشتیپ...مرسی رویا جونم که به یادمی یکسال بدترین روزها رو تجربه کردم قضیش مفصله به زودی تو یه پست رمزدار مینویسمش.
مامان رویا
پاسخ
امیدوارم روزهای بد به زودیتمام بشه الناز جان....
مامان امیر عطا
30 خرداد 94 2:10
وایی کیاراد جوونم فدای شما با این ژست های در محورت
مامان رویا
پاسخ
فكر كنم خاله جون يه نسبتي با فاميل دور داشته باشه اين كياراد من...
مامان فهیمه
31 خرداد 94 0:58
عزیزم عاشقه اون ژستات شدم عااااالی هستی تو کیاراد
مامان رویا
پاسخ
مرسي خاله جون...