شيرين زبون من...
اين روزها بيشتر از قبل همه حرفها و كارهاي ما را متوجه ميشي و در بيشتر مواقع سعي ميكني كه تكرار كني و من وبابا كورش كلي ميخنديم و با حرف زدنهاي شيرينت حسابي خوردني ميشي....واسه همين تصميم گرفتم از الان كه داريم وارد دنياي شيرين زبونيهات ميشيم تا جايي كه ميتونم اونها را به ثبت برسونيم تا در آينده هم واسه خودمون يادآور اين روزهاي قشنگ باشه هم شايد واسه خودت هم جالب باشه تا بدوني چقدر شيرين زبون بودي پسر خوشگل مامان .....
من و با كورش به خوردن سالاد علاقه زيادي داريم خصوصا وقتي كه با آب ليموي تازه يا آبغوره مزه دار شده باشه و تقريبا سالاد جز لاينفك وعده هاي غذايي ما شده ... و از اين بابت شما هم به خوردن سالاد علاقه زيادي پيدا كردي و اين قدر دوست داري كه وقتي آب ليمو يا آبغوره ته ظرف سالاد را ميبيني دهنت آب ميفته و اين روزها قسمت خنده دار خوردن سالاد اينه كه ديگه به ظرف سالاد خودت قانع نيستي و از اول تا آخر غذا دور من و بابا ميچرخي و تند تند ميگي من من....و يه اسم هم خودت واسه آب ترش سالاد اختراع كردي كه كلي ميخنديم ميگي لي يو نميدونم يعني چي ؟ ولي تا اين لي يو را نخوري خيالت راحت نميشه ...تازه وقتي ميخوري يه به به هم از ته دلت ميگي كه ميخوام بخورمت ....
پیدا...پیدا...
مامان رويا : كياراد بيا توپت را پيدا كنيم ....
كياراد : پيدا ....پيدا....
مامان رويا : اون يكي كجاست ؟
كياراد : يكي ...يكي....
ياد گرفتي وقتي دنبال چيزي ميگردي اسمش را صدا كني ولي بعضي مواقع گيج ميشي و به جاي اينكه اسم شي گم شده را تكرار كني حرف مامان را تكرار ميكني البته با همون لحني خوشگلي كه وقتي دنبال چيزي ميگردي حرف ميزني ودر اين موارد ماماني حسابي فشارت ميده و توهم فقط تند تند ميگي مامان مامان
کیاراد من تا این لحظه ، 1 سال و 7 ماه و 24 روز و 3 ساعت و 56 دقیقه و 25 ثانیه سن دارد .