روزهای من و کیاراد 3ساله من چطور گذشت ؟ (1)
خیلی وقته که واسه نوشتن روزهای با هم بودنمون اینجا نیامده بودم فکر کنم حدود چهار ماهی میشه که چیزی ننوشتم و حسابی دلم برای نوشتن روزهایی که در کنار هم میگذرانیم تنگ شده ، همیشه با خوندن مطالب قبلی غرق در لذت میشم و از اینکه برخی از خاطراتمون را ثبت کردم خوشحالم خصوصا زمانی که چیزی را فراموش کردم و با خوندن مطالبمون به یاد شادی اون روزها حسی وصف ناشدنی در وجودم رخنه میکنه و تصمیم میگیرم که همچنان برایت بنویسم ولی هربار به دلیلی مدتی نوشتنم به تاخیر میفته و باعث میشه افسوس بخورم ...اینبار دیگه سعی میکنم به روز تر از همیشه خاطراتمون را ثبت کنم...
واسه اینکه نوشتن خاطرات چهار ماه کار ساده ای نیست من هم تصمیم گرفتم این مدت و کلا روزهای سه سالگی شما را به زبان تصویر و فقط از روزمره گیهامون برایت ثبت کنم ...
مدتی را با یک گروه زبان کودک همکاری میکردیم و کلی توی این مدت کاردستی و بازی انجام دادیم...که البته به دلیل مشغله های زیاد ، اصفهان رفتنهامون زیاد نمیتونستیم با گروه هماهنگ باشیم و این دردسر ساز بود ،دیگه اینکه فکر میکردم برنامه گروه یه کم واسه سن شما سنگین شده بود تصمیم گرفتیم متاسفانه گروه را ترک کنیم ...
کاردستی در مورد آموزش مشخصات ظاهری افراد...
کاردستی تاس در مورد حالتهای مخلف رفتاری ...که البته تصویر 1و2 را من جابه جا قرار دادم...
کاردستی هواپیما و هلیکوپتر با کاغذهای جاگورتا...
آموزش با ساخت کاردستی با سی دی های خراب....
یک سری آزمایشات ترکیب رنگها که هرچند واسه درکشون واسه سن شما زود بود ولی نتیجه کار را دوست داشتی و لذت میبردی...
رنگ کردن چوب بستی واسه درست کردن کاردستی سازه های مهندسی...
آموزش نام ورزشهای مختلف و نحوه بازی...
کاردستی در مورد ورزش شنا...
کاردستی در مورد تنیس روی میز...
درست کردن سبد بستکبال و انجام بازی....
کاردستی بازی لی لی ....
در مورد خیلی بازیها ، وسیله های بازی بیرون موجوده و خیلی راحت میتونیم بریم و بخریم ولی گاهی لذتی که در زمانی که واسه درست کردن اون وسیله در کنار هم نصیب مون میشه با هیچ چیزی جایگزین نداره....
آموزش سبک و سنگینی با درست کردن یک ترازوی کوچک ویک ترازوی بزرگ واسه وزن کردن عروسکهای بزرگمون و مقایسه اونها با هم...
آموزش اندازه گیری با متر و مقایسه کوتاهی و بلندی...
درست کردن کاردستی واسه روزهای گرم و آفتابی و استفاده از عینک آفتابی و خوردن یه نوشیدنی خنک...
درست کردن یک سالاد میوه خوشمزه توسط کیاراد....
اینا قسمتی از لحظه های پسر سه ساله من بود که سعی کردم در کنار هم به شادی بگذره...
بقیه عکسها در پستهای بعدی...