بازم یه خبر دندونی......
چند روزی میشه که توی دهنت یک دفعه چها تا مروارید کوچولوی دیگه پیدا شده پسر خوشگلم ....حالا هشت تا دندون بالا داری و چهارتا پایین البته باید منتظر چهار مروارید خوشگل دیگه پایین دهنت باشیم چون لثه پایینی حسابی متورم شده و نشانه هایی از رویش مروارید های کوچولو داره....الهی مامان فدات بشه پسرم که دیگه داری بزرگ میشی....اینقدر زمان زود میگذره که انگار همون دیروز بود که نگران در اومدن اولین دندون توی اون دهن قشنگت بودم نکنه که تب کنی ، نکنه بی تابی کنی و من اینجا تنهایی ندونم که باید چه کاری واست بکنم ....ولی اینقدر که پسرم ، تو پسر خوبی بودی که اصلا مامانی را نگران نکردی و در نهایت آرامش و صبوری تحمل کردی تا به این مرحله رسیدیم....خدایا شکرت به خاطر وجود کیاراد نازنینم....
حالا هر موقع بهت میگم دندون هات کو ؟ اون لبهای خوشگلت را یه حالتی میکنی که میخوام بخورمت و اون مرواریدهای کوچولو یه چشمک خوشگل به مامانی میزنه و من غرق در رویا و شادی میشم.....
حالا هر روز حرف زدنت هم بیشتر قابل فهم میشه و سعی میکنی که کلمات را بهتر ادا کنی....مثلا اوایل به گربه میگفتی " گوگو " ولی حالا میگی " گوگه " .....یا صحبت با تلفن و گفتن الو را میگفتی " ااو" ولی حالا در بیشتر مواقع واضح میگی "الو " وگاهی هم "ادو "...... آب را هم به دوصورت میگی گاهی " آبه " و گاهی "آبی" ولی به صورت کاملا واضح و قابل فهم...... توی کوچه و خیابون هم هر آقایی را ببینی میگی "عم " یعنی عمو و جالب اینجاست که همه هم متوجه میشند و با گفتن عزیزم یا جانم پاسخ میدهند.....خاله بهاره دوست عزیزمون هم که خیلی دوست داره را " بهی " صدا میکنی....گاهی اوقات هم که خیلی عجله داشته باشی و من و بابایی هم کنار هم باشیم برای صدا کردن ما بابا و مامان را قاطی میکنی و میگی "باما" ولی سریع اصلاحش میکنی.....عاشق خوردن ماست هستی وهروقت ماست میبینی با گفتن "دا " یعنی ماست تقاضای خوردن ماست میکنی....به همه بچه ها چه کوچکتر چه بزرگتر از خودت هم میگی "نی نی".......
از وقتی ده ماهه بودی هرموقع با خودت مشغول بازی میشدی کلماتی را ادا میکردی و یه کلمه ای که زیاد به کار میبردی و هنوز هم موقع بازی میگی "ده دو " بوده که اینقدر موقع گفتن حالت لبهات زیبا و خوردنی میشه که دایی رسول جون را حسابی بی تاب میکنی و روزی چند بار زنگ میزنه میگه بهش بگو بگه ده دو.......ولی الان یک ماهی میشه که یه کلمه دیگه هم موقی بازی میگی و اون " نه نی " که مامانی نمیدونه اینها یعنی چی ؟ ولی عاشق اینه که بگی فقط بگی.......
از توی سی دی های خودت هم گفتن "no " را خوب یاد گرفتی و با حرکت سر این کلمه را به طرز شیرینی ادا میکنی....البته یکی دو روزی هم میشه که گاهی وقتی میگم "fingers " انگشت های کوچولوت را درست مثل توی سی دی نشون میدی.....
پسر گلم به قدری روزهای با تو بودن سریع میگذرند که گاهی دلم میخواهد زمان متوقف شود و من در دنیای شیرین تو غرق شوم .....
عاشق لحظه لحظه های با تو بودنم