کیارادکیاراد، تا این لحظه: 12 سال و 17 روز سن داره
روناکروناک، تا این لحظه: 6 سال و 7 ماه و 2 روز سن داره

روزهای رویایی....DEARM ON

گردش دونفري پاييزي....

1392/8/12 1:39
نویسنده : مامان رویا
880 بازدید
اشتراک گذاری

يك هفته اي ميشه كه از گرماي هوا در بعد از ظهرها كاسته شده و اين امكان براي ما فراهم شده كه بتونيم بريم توي حياط و با هم بازي كنيم  چند روز پيش رفتيم داخل حياط و كمي توپ بازي كردي و كلي لذت بردي ولي اشكال كار اينه كه هوا زود تاريك ميشه و ساعت خواب بعد ازظهر شما هم گاهي بيش از اندازه طولاني ميشه وزماني بيدار ميشي كه ديگه هوا تاريكه و بازي توي حياط لطفي نداره ولي خب دارم سعي ميكنم ظهرها كمي زودتر بخوابي كه زودتر هم بيدار بشي و بتونيم بازي كنيم و تا دوباره هوا گرم نشده كمي از اين هوا لذت ببريم....

امروز ساعت چهار بيدار شدي  تصميم گرفتم بريم بيرون و كمي با هم گردش كنيم ...سريع آماده شديم و با هم به يه گردش دو نفره رفتيم هرچند جاي بابا كورش حسابي خالي بود ولي خب بابا جان اين روزها سخت مشغول اورهال هستند و ديرتر از معمول خونه مياد و ما مجبوريم كمي تنهايي هم به گردش بريم....

توي شهرك ما خيلي حق انتخاب واسه تفريح نداريم چون به غير از چند تايي پارك و خانه بازي جاي زيادي نداريم ولي خب همين ها هم واسه باهم بودنمون و لذت بردن ماماني از بازي كردنت كافي....

اينم چند تايي عكس از گردش امروز من و تو.............

واي سرسره......

 

بچرخونمش.....

 

آهان اين طوري.....

 

ديگه بسه.....

 

مي خوام برم پايين ميما...

 

برم بالا....

 

يه كم با اين بازي كنم...

 

جانم...

 

فداي تو...

 پسر مودب من ببين چه ناز نشسته....مامان فداي تو ببين چقدر خودت را هم خاكي كردي.....

پسر مودب من....

وقتي اومديم خونه بعد از تعويض لباس و شستن دست و صورت خواستم واست شير موز درست كنم كه خودت گفتي دوغ دوغ آخه چند روزي كه به خوردن دوغ خيلي علاقه نشون ميدي منم به جاي شير موز بهت دوغ دادم و با اشتها خوردي....نوش جانت عزيزم گواراي وجودت پسر قشنگم...

 نوش جان ميما...

گردش امروزمون خيلي خوش گذشت مطمين باش تا فرصت داريم و هوا دوباره گرم نشده حسابي به گردش ميريم و لذت ميبريم....

فداي تو تمام دنياي من...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (14)

سودابه
12 آبان 92 9:58
سلام .دلم پوسید بس که کنج خونه وبم کز کردم و منتظر حضور دخملیام شدم تا خبری از نی نی هاشون بدن بهم.این شد که گیوه ام رو ورکشیدم و چادر و چاقچور کردم تا یکی یکی به همتون سر بزنم ببینم سلامت هستین الحمدالله؟میدونین قراره برم پام رو جراحی کنم گفتم قبلش یه دیداری تازه کرده باشم و حلال واری بطلبم.خوب خدارو شکر که شما سرتون گرمه وسلامتین.زنده باشین


ممنون مادرجون كه به ما سرزديد...شما ما را به بزرگواري خودتون ببخشيد كه دير به دير بهتون سر ميزنيم....
homa
12 آبان 92 10:16
همه چیز را باتو تجربه کردم!
اولین دلشوره برای اولین قرار...
اولین دست گرم...
اولین صدای سنگین....
اولین روزهای آفتابی....
اولین تپش قلب...
اولین اخم تو...
اولین فرار تو از من...
اولین تماس بی پاسخ.....
اولین فریاد تو...
اولین جدایی...
کاش صبر میکردی ببینی بی تو چگونه روزگار گذراندم...
اولین شکست من
اولین سکوت من
اولین اشک من
تمام شد!.. روزگارم گذشت...
و اولینِ من آخرینم شد.......


زيبا بود هما جون ممنون...
مامان طاها
12 آبان 92 11:35
همیشه ایام به خوشی


ممنون...
مامان سام
12 آبان 92 12:14
عزییییییییییییییییز دلم اونجا که دستات رو روی هم گذاشتی خیلی باحال شدی
امیدوارم همیشه شاد باشی و بخندی عروسک زیبا



مرسي خاله جون...
خاله کمیل و کیان
12 آبان 92 14:51
چه عکسای خوشگلی معلومه حسابی بهش خوش گذشته از لبخنداش معلومه قربون خنده هات برم من


آره خاله جون روز خوبي بود....
لی لی مامی آرشیدا
12 آبان 92 17:05
عزییییزم معصومیت خاصی توچهره کیارادهست که دیوانه واردوستش دارمهمیشه خوش باشید


ممنون دوست من از لطفتون....
فرزانه مامان آرین مهر
12 آبان 92 17:58
سلام .دست مامانی مهربون دردنکنه که برای کیاراد جون این همه انرژی میزاره .پسر خوشگل انشالله که همیشه به تفریح وگردش باشی


مرسي عزيزم از مهربونيت...
مامان امیرعطا
13 آبان 92 1:00
سلام. الهی که همیشه زیر سایه شما به گل پسری خوش بگذره.


مرسي از دعاي قشنگتون....
رها ( مامان بهار و بهنام )
13 آبان 92 1:01
سلام خوب خدا رو شکر که بهتون خوش گذشته قربون این پسر ناز برم که میگه دوغ
راستی مگه شما کدوم شهر هستین که هنوز هوا گرمه ؟


ما بندرعباسيم.....
مامان پارساجونی
13 آبان 92 15:28
خوش باشین گلم


ممنون ...شما هم همين طور...
سارا نمکدون
13 آبان 92 15:46
آقا کیاراد ایشالا همیشه به شادی و خوشی. کم کم باید لباسای گرم رو در بیاری و اونارو بپوشی. مواظب خودت و لبخند های قشنگت باش. بوس


مرسي خاله جون كه به ما سر زديد....
الناز مامان طاها
14 آبان 92 2:21
هميشه به گردشنشستن رو نيمكتت و عشقه خاله جان


ممنون...
منصوره
14 آبان 92 12:40
چه پسر خوشتیپی
خدا حفظش کنه


ممنون كه به ما سر زديد...
مامان بردیا شیطون
14 آبان 92 22:54
ای جانم.....

خیلی عکسای قشنگی بود ببوس جیگر طلا رو مامان


مرسي عزيزم حتما...