کیارادکیاراد، تا این لحظه: 12 سال و 12 روز سن داره
روناکروناک، تا این لحظه: 6 سال و 6 ماه و 28 روز سن داره

روزهای رویایی....DEARM ON

قصه ديدن اولين برف....

1392/11/10 11:38
نویسنده : مامان رویا
1,271 بازدید
اشتراک گذاری

سالهاي زيادي بود كه اصفهان برف نباريده ،  خصوصا براي ما هم كه چند سالي است كه در منطقه گرمسيري زندگي ميكنيم دوري از سرماي زمستون باعث شده كه كلا حال و هواي زمستون و باريدن برف بيشتر شبيه يك رويا بشه خیال باطل حالا بعد از اين همه سال درست چند روز قبل از اينكه به اصفهان بريم يه برف سپيد زمستوني اصفهان را سفيد پوش كرد و كلي همه خوشحال بودند ...منم به مامان عفت جون گفتم حيف كاش چند روز ديرتر اومده بود تا كياراد منم اولين برفش را ميديد چون ميدونستم تا به اصفهان بريم همه برفها آب ميشه ....ناراحت

وقتي ما رفتيم همه برفها توي معابر آب شده بود ولي يكمي برف گوشه حياط مامان عفت جون بود كه بچه ها هم ذوق اين و داشتند كه عكس العملت را با ديدن برف ببينند و سريع لباس گرم تنت كردند و بردن توي حياط ولي چون كم بود و بارش اونو نديده بودي خيلي عكس العمل خاصي نداشتي ولي خاله راحله مهربون و عمو احمد جان قول دادند كه بريم توي يك پارك كوهستاني كه اونجا برف هاي بكر و دست نخورده اي بود تا تو بازي كني....

اينجا توي حياط خونه مامان عفت جون كه نگار خاله سعي ميكنه كه تو برف را لمس كني....لبخند

فداي نگاريم...

خلاصه يه روز با خاله راحله جون و عمو احمد كه حالا اونو مح مد صدا ميكني رفتيم برف بازي و حسابي لذت بردي....البته اولش يه كم با احتياط قدم برداشتي و دستت توي دست عمو بود ولي بعد ديگه خوشت اومده بود....

فداي خنده هات...

 

فدا فدا...

 

جانم...

 

عاشقتم....

 

اي جان....

خاله راحله مهربون هم واست فوري يه دونه آدم برفي كوچولو كه خيلي فسقلي بود درست كرد كه خاطره اولين برف زمستونيت از آدم برفي بي نصيب نباشه اينم عكس اين آدمك فسقلي برفيت،ببين چه كوچولو.....

بخورمت...

خلاصه با اين روز قشنگ سپيد برفي يه كم دلم راضي شد و از اينكه حداقل تونستي برف بازي كني خوشحال بودم ...هرچند دوست داشتم كه بارش برف را ببيني ولي ....ابرو

ولي چند روز بعد وقتي كه بابا كورش هم پيش ما بود يكروز صبح كه از خواب بيدار شديم ديديم حياط خونه پوشيده از برف و همچنان هم داره ميباره من كلي خوشحال شدم از اينكه پسرم بالاخره بارش اولين برف زمستونيش را هم ديد ...

لباس گرم پوشيديم ورفتيم بيرون....البته چون هوا سرد بود خيلي زود برگشتيم خونه....

فدات.....

 

جانم...

 

فداي تو...

 

جانم....

پسر گل مامان جاي كه توي عكس زير ايستادي درست وسط زاينده رود كه نمايي از سي وسه پل هم پشت سرت مشخص هر چند از نظر من اين عكس خيلي غمگينه كه زاينده رودي به اون زيبايي حالا بايد به اين شكل در بياد ولي آرزو ميكنم كه روزي دوباره پر آب بشه .....

..........

خلاصه با بارش اين برف روياي برفي ماماني هم به حقيقت پيوست و پسر گلم هم حسابي لذت برد....

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (11)

فاطمه مامان امیر علی
10 بهمن 92 21:59
جانم اولین برفت مبارک خاله جون امسال هم بعد از مدت ها شیراز برف اومد حسابی هم اومد
مامان رویا
پاسخ
مرسي خاله جون....پس خوش به حال شما هم...
الهه مامان مبین
10 بهمن 92 23:43
سلام دوست خوبم ... همیشه به سفر و خوشی ... چقدر کیاراد خوشگلم توی این عکسا جیگر تر شده .... نازی خاله ... همیشه خوش باشید ......
مامان رویا
پاسخ
مرسي دوست من همين طور شما....
رها
11 بهمن 92 1:17
واااااااااااااااای به به جای ما خالی بود چه برفی چه کیفی میکنه گل پسر بوسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسس
مامان رویا
پاسخ
جاي شما خالي خاله جان خيلي خوب بود....
فرزانه مامان آرین مهر
11 بهمن 92 11:14
سلام خوبید کیاراد عزیزم خوبه میبوسمش اولین برف دیدن کیاراد جوون مبارک باشه خدا رو شکر که بهش خوش گذشته عکس زاینده رود واقعا تاثر برانگیزه
مامان رویا
پاسخ
مرسي عزيزم ما خوبيم...در مورد زاينده رود واقعا همين طور كه ميگي باعث تاسف...
مامان امیرعطا
11 بهمن 92 15:39
جانم......خدارو شکر که این نعمت توی اصفهان هم اومد و خوشحالم که کیاراد جون برف دید از نزدیک.ببوسش.
مامان رویا
پاسخ
ممنون خاله مهربون....
مامان بردیا(a)
12 بهمن 92 2:17
منم دلم برف میخوادخوشبحال کیاراد جونم
مامان رویا
پاسخ
اميدوارم واسه شما هم برف بباره....
رها
13 بهمن 92 2:13
سلام بالاخره موفق شدم عکسای تولد بهار جون رو بذارم اگه دوست داشتین بیایین و نظر بدین
مامان رویا
پاسخ
حتما...
مامان بردیا شیطون
13 بهمن 92 15:19
ای جووووووووووووووووووووونم چه عکسایی... عجب برفی.. قربونش برم بوس واسه عزیزخاله
مامان رویا
پاسخ
مرسي خاله مهربون....
مامان الی
14 بهمن 92 23:52
دلت پر از سپیدی کوچولوی من
مامی آرشیدا
15 بهمن 92 0:45
عزیزم سرم خیلی شلوغ بودوخیلی وقت بودکه به خونه تون سرنزده بودم وقتی اومدم دیدم مامان رویاکلی پست جدیدگذاشته مبارک باشه دیدن اولین برفهمیشه روزهای زندگیتون به سفیدی وپاکی برف باشهگل پسرتوعکسامثل همیشه میدرخشه
مامان رویا
پاسخ
مرسي خاله مهربون از اين همه لطف...
خاله کمیل و کیان
16 بهمن 92 23:17
قربونت برم چه ذوقی کرده عسیسم