کیارادکیاراد، تا این لحظه: 12 سال و 9 روز سن داره
روناکروناک، تا این لحظه: 6 سال و 6 ماه و 25 روز سن داره

روزهای رویایی....DEARM ON

قصه دندونهای کیاراد

1391/10/27 15:30
نویسنده : مامان رویا
1,076 بازدید
اشتراک گذاری

دو دندون اول پسری دقیقا وقتی که کیاراد ٦ ماهه شد به صورت کاملا غیر منتظره مامانی را خوشحال کردند، یه روز ظهر که کنار هم دراز کشیده بودیم و کیاراد مشغول بازی هر روزه یعنی بازی با دستهای مامانی بود یه دفعه دست مامانی را به طرف دهنش برد و مامانی را متوجه یه دندون کوچولویی که تازه سرشو از اون لثه قشنگش بیرون زده بود کرد کلی ذوق کردم و بوسیدمش که خودش با اون دستهای کوچولوش دندون کوچولو را به من نشون داده بود مامانی هم فوری به مامان عفت جون زنگ زد و اونا در خوشحالی خودش سهیم کرد .آخه کیاراد من اصلا برای در آوردن دندونهاش مامانی را اذیت نکرد البته یه نشانه هایی داشت که برای دندونهای بعدی تجربه شد و قبل از اینکه بیرون بزنند مامانی متوجه میشد که تا چند روز دیگه دندون جدید بیرون میاد مثلا از دهنش آب زیادی میره یا تغییر شکل لثه قشنگش...الهی فدای پسرم بشم که درد دندون را به صبوری تحمل میکنه و مامانی را نگران نمیکنه .

دندونهای سوم و چهارم گل پسرم یعنی دو دندون جلویی بالا درست یک ماه بعد وقتی که ما خونه مامان عفت جونم بودیم از اون لثه های قشنگش سرشون را بیرون آوردند و اولین بار خودشون را به خاله راحله جون نشون دادند. حالا دیگه گل پسرم چهار دندون داره و میتونه بهتر غذا بخوره .

مامان فدای دندونهای قشنگت بشه

 الهی مامان فدای اون دندونهای کوچولوی مثل مرواریدت بشه که توی دهن قشنگت هر موقع میخندی میدرخشند .

حالا تقریبا یک ماه و نیم از چهار دندون بودن کیاراد من گذشته و چند روزی هست که دندون پنجم هم سر شو بیرون آورده و ما حالا منتظر دندون ششم تا چند روز آینده هستیم ، حالا کیاراد من دو دندون پایین و چهار دندون بالا داره پسرم قول بده خوب غذا بخوری ...

البته کیاراد خوشگل ما از دندونهاش به غیر از غذا خوردن برای کارهای دیگری هم استفاده میکنه، مثلا مثل موریانه میز و صندلی میخوره ، بعضی مواقع گاز میگیره یا اونا روی هم فشار میده و...

موریانه کوچولو خونه ما

 موریانه کوچولو دیگه کم کم داره شیطنت هاشو بیشتر میکنه ومامانی تمام وقت باید مراقبش باشه تا خرابکاری نکنه ،حالا اینم چند تایی عکس از شیطنت هاش در هفته ای که گذشت که بازم تقدیم میکنیم به دایی رسول جون که روزی چند بار زنگ میزنه و فقط میخواد بدونه که کیاراد چکارمیکنه ، دایی جون دوست داریم ...

مثلا ما جلوی میز را مسدود کردیم ولی...

 

بدون شرح

 

ببین کجا نشته

 

منو ببینید کجا ها میرم...

 

فدای ایستادنت

 

غرق دربازی ...

 بعضی روزها هم با مامانی به گردش داخل شهرک میریم ...

کیاراد میان گلها

 

فدای خنده قشنگت...

در بیشتر مواقع در راه برگشت به خانه گل پسری می خوابه ...

چه خواب خوبی...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (2)

raana
27 دی 91 20:04
کیارادم
عزیزم شیطون شدیا، مامانی میگفت ولی فرک نمیکردم اینشورییییییی............
خاله ای عکساتو میبینم دل تنگ تر میشم...



خاله رعنا جونم دوست دارم تازه کجا شو دیدی ....
مامان عفت
27 دی 91 20:11
کیارادم
با اینکه عکساتو هر روز میبینم ولی بازم چشم انتظار و دلتنگتم...............


ما هم دلتنگ دیدن شماییم عاشقانه دوستون داریم...