جويدن ناخن ها ...
حدود يك ماهي بود كه عادت كرده بودي به خوردن ناخنهات يك عادت خيلي بد كه مامان را حسابي كلافه كرده بود و اصلا هم واست فرقي نميكرد كه در چه شرايطي باشي در همه حال دستت داخل دهنت بود و انگار اصلا اختيار دستت با خودت نبود و به صورت خودكار دستت ميرفت داخل دهنت...
اين عكسها هم شاهدي براي حرفهاي ماماني ...
خصوصا وقتي بيرون ميرفتيم و دستهات هم آلوده بود عصبانينت مامان از اين كارت به اوج ميرسيد
اول فكر كردم شايد اگر بي توجهي كنم فراموشت بشه و با وجود اينكه خيلي واسم سخت بود چند روزي مدارا كردم ولي فايده اي نداشت ...چند بار اخطار ولي باز هم بي فايده بود...تصميم گرفتم از داروخانه لاك تلخي كه مخصوص اين كار هست را بخرم و استفاده كنم چون دوستاني كه واسه بچه هاشون استفاده كرده بودند كلي از اثرش تعريف كرده بودند واسه همين لاك هيدرودم را خريدم ولي انگار تلخي اين لاك هم خيلي براي شما ناخوشايند نبود و بعد از دوبار استفاده متوجه شدم كه فايده اي نداره و حسابي كلافه بودم و نميدونستم چكار كنم...همش فكر ميكردم اگه مامان عفت مهربونم پيش ما بود مثل هميشه با راهنماييهاي كارسازش اين مشكلم به اينجا نميكشيد ...چقدر به وجود مهربونش نياز دارم و همه اينها كلافه گي من و بيشتر ميكرد تا اينكه به پيشنهاد بابا كورش قرار شد از فلفل استفاده كنم اولش فكر كردم كه نه شايد با فلفل خيلي اذيت بشي و چند روزي اين كار را نكردم ولي وقتي ناخنهات را نگاه ميكردم كه الان يك ماهي ميشد كه اجازه نداده بودي بلند بشه مصمم شدم كه اين كار را بكنم و با يكبار استفاده از فلفل كه وقتي خواب بودي به دستات زدم مجبور شدي كه اين كار را ترك كني....
منم خوشحال كه اين عادت بد را تونستي كنار بگذاري ...اي كاش از همون ابتدا اين كار را كرده بودم ...خيلي هم اذيت نشدي وقتي دهنت تند شد چون از روزهاي قبل بهت گفته بودم اگه دستت را بخوري ممكنه دستهات فلفلي بشه گفتم ديدي مامانم بهت گفته بودم بيا بهت شير بدم تا دهنت خوب بشه حواست باشه مامان ديگه دستت را توي دهنت نكني...وشما چند بار ديگه طبق عادت دستت رفت توي دهنت ولي هربار خودت ميرفتي و تند آب ميخوردي و ميگفتي مامان حواسم نبود واين عادت بد كه يك ماهي را درگير اون بوديم يك روزه كنار گذاشته شد...
کیاراد من تا این لحظه ، 2 سال و 10 ماه سن دارد...
دوست دارم...