دهن كياراد خوابش مياد...
پسر كوچولوي مامان رويا يه كم صبح ها دير از خواب بيدار ميشه و توي اين مورد يكم تنبل شده ...البته من هم كاريت ندارم و اجازه ميدم كه تا هر موقع كه دوست داشتي بخوابي ...هرچند به همين زوديها قراره كه جاي خوابت مستقل بشه و ديگه توي اتاق خودت بخوابي و طبق برنامه هايي كه توي ذهنم دارم اون موقع ديگه بايد صبح ها زودتر از خواب بيداربشي پس تا اون موقع ميتوني صبح ها تنبلي بكني...
اگه يه موقع هايي زودتر از هميشه بيدار بشي مامان را صدا ميزني كه مامان بيا پيشم ...بيا با هم بخوابيم و هر چقدر هم كه باهات حرف بزنم ولي دوباره ميخوابي تنبل كوچولوي مامان...
چند روز پيش بيدار شدي و مامان را صدا كردي اومدم داخل اتاق بعد از گفتن صبح بخير و كشيدن پرده ميگم پاشو پسرم ببين خورشيد اومده ...
كياراد : خوابم مياد
مامان رويا :پاشو تنبل ...و خوندن شعر (پاشو ..پاشو خورشيد و صدا كن ...پاشو پاشو آفتاب و نگاه كن ) آخه اين شعر را خيلي دوست داري...
كياراد : (در حال خميازه كشيدن ) مامان ببين دهنم خوابش مياد...
مامان رويا : كلي خنديدم و از بوس لهت كردم كه دهن پسرم خوابش مياد...
نكته : ما وقتي كوچك بوديم هميشه به خورشيد ميگفتيم خورشيد خانم ولي حالا كياراد من به خورشيد ميگه آقاي خورشيد حالا من نميدونم كه خورشيد خانم يا آقاي خورشيد ؟؟؟ ولي فعلا اين روزها با وجود شما براي ما هم آقاي خورشيد شده...
کیاراد من تا این لحظه ، 2 سال و 10 ماه و 4 روز سن دارد.
دوست دارم...