باغ وحش اصفهان...
خیلی وقت بود که قرار بود وقتی به اصفهان میریم شما را به باغ وحش ببریم ولی هربار نمیشد البته یکبار هم رفتیم که تعطیل بود ولی بالاخره اینبار موفق شدیم که شما را به باغ وحش ببریم هر چند باغ وحش اصفهان کامل نیست و خیلی از حیوانات را نداره ولی خب دیدن همین حیواناتی هم که اونجا بود واسه شما خالی از لطف نبود...
گراز که صداش واست جالب بود....
شترمرغ که از اینکه اینطوری نگاهت میکردند خوشت اومده بود و باهاشون حرف میزدی...
شترها را هم خیلی دوست داشتی و کلی باهاشون حرف زدی و موقع رفتن هم ازشون خداحافظی میکردی
اینجا هم قفس گرگها بود که یه کم ترسناک بودند...البته اقا شیر وحشتناک هم داخل خونه اش مشغول خوردن غذا بود و هرچه آقایی که ازشون مراقبت میکرد تلاش کرد که بیاد بیرون و شما ببیندش نیومد و فقط نعره های وحشتناکش را شنیدیم ...
وقتی هم به قفس میمونها رسیدیم به درخواست شما از این بچه میمون یک عکس تکی گرفتیم اخه شما گفتی خود این میمون کوچولو بهت میگه که دلش میخواد یه عکس تکی ازش بگیریم...
کنار این پلیکانها هم خیلی خوش گذشت چون خیلی بهت نزدیک بودند و یه کم بیسکوییت بهشون دادی و عینک آفتابی شما هم که حواست نبود و روی زمین گذاشته بودی برداشتند ولی خیلی زود اونو ازشون گرفتیم و واست کلی هیجان داشت
البته توی باغ وحش حیوانات بیشتری بود مثل آهو ، گوزن ، اسب ،اقا خرسه که خواب بود و متاسفانه نتونستی ببینیش ، مارها و کروکودیلها که خیلی دوستشون داشتی ...سنجاب کوچولوها ...خرگوشهای بازیگوش ، پرندگان مهربون و پرندگان شکاری وحشتناک و...که از همه لذت بردی و کلی اطلاعات در موردشون بدست آوردی عزیز مامان...
اینم چند تا عکس با دایناسورهای سنگی....
کیاراد من تا این لحظه ، 4 سال و 3 ماه و 11 روز سن دارد...
دوست دارم...