یک خاطره کوچولوی مولچه ای
در اولین ماه های بارداری وقتی که مامانی وارد چهارمین ماه شده بود به اصفهان رفتیم و مامان عفت و خاله رعنا ودختر خاله ها استقبال گرمی از ما کردند چون واسه کوچولوی من یه تولد مولچه ای گرفته بودند آخه توی اون ماه های اول بارداری کیارادو مولچه صدا میکردند البته بعدا هم به تا قبل از اینکه متولد بشی بچه جون بودی اون جشن تولد کوچولو برای من خیلی غیرمنتظره و جالب بود .
توی این یک هفته مامان عفت جونم خیلی زحمت کشید و سعی کرد هر غذایی که یه زن باردار ممکنه هوس کنه را برای من تهییه کنه مامان جونم دستت درد نکنه
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی