یعنی کیاراد من شیطون شده ؟؟؟؟؟
مامانی نمیدونه کیاراد جون شیطون شده یا بازیگوش یا کنجکاو یا همه باهم ؟؟؟؟؟؟؟
این روزها کلی کارهای جدید انجام میدی ، خیلی داناتر از قبل شدی و بیشتر از قبل به کارهای بزرگترها دقت میکنی و اطرافت را با یک نگاه کنجکاوانه برانداز میکنی و دوست داری هر کاری را که میبینی تقلید کنی ...البته به غیر از تقلید از بزرگترها خودت هم کارهای ابتکاری و خلاقانه زیادی انجام میدی که صد البته در بیشتر این مواقع این مدل کارها برای سن شما بسیار خطرناکه و من و بابایی دائم باید حواسمون بهت باشه که مبادا آسیبی به خودت بزنی البته ما از این بابت راهکارهایی انجام دادیم و سعی کردیم کلیه وسایل پرخطرمون را همون طور که قبلا گفتم جمع کنیم ....هر چند خونه دیگه منظم چیده نشده ولی در مقابل وقتی بازی میکنی خیال من و بابایی راحتر از قبل....البته رفتن روی مبل و صندلی ها نیز خودش یه مشکل ولی دیگه اینها را نمیدونیم چه کار کنیم ولی پسرم شما قول بده موقع بازی بیشتر احتیاط کنی و مراقب خودت باشی گلم...
البته این میز دیگه از پذیرایی به اتاق منتقل شده و در اتاق بسته شده اگه گفتی چرا؟ چون......
وای ............
آخ جونم چی پیدا کردم........
البته روی این میز یه روزهای نه چندان دور آیینه و شمعدان قرار داشته که اونها هم به بایگانی خونه منتقل شدند.....و اینم چیدمان جدید شماست میز توپ.............
از کارهای بامزه و خطرناکی که از مامانی تقلید میکنی اینه که وقتی داخل آشپزخونه میای میری در کابنت را باز میکنی یه ظرف برمیداری و میزاری روی گاز وسعی میکنی روشن کنی با زدن فندک....
در حال همزدن ......
دیروز کفشهات را از جاکفشی برداشتی و داخل قابلمه کردی و سعی میکردی با قابلمه داخل جاکفشی قرار بدی تازه نکته جالبش این بود که جا نمیشد و از مامان کمک میخواستی گل پسرم.....
اگه یک لحظه هم بیکار باشی و ما حواسمون نباشه فوری میری سراغ کامپیوتر و وقتی میام دنبالت چون میدونی اشتباه سریع این طوری میشینی یعنی .....من کاری نمیکنم......ای بلا ....
روزها بعضی مواقع هم با اسباب بازیهات حسابی سرگرم میشی و مامانی هم میتونه همونجا کنار تو کتاب بخونه یا..... البته باید حضور مامانی را توی اتاق حس کنی .....
حالا با وجود این کارهای خطرناکی که میکنی ولی بازم نمیدونم که یه پسرک شیطون دارم یا اینها بازیهای مخصوص این سن نمیدونم شاید همه مامانا همین طور هستند و شیطونیهای بچه هاشون را نمیبینند...
مکالمه من و بابایی....کورش تو میگی کیاراد شیطونه.... بابایی یه کم فکر میگه نه خب بازی میکنه، میدونی شیطون باهوشه، انگار بابایی هم مثل مامانی نمیخواد بگه کیاراد شیطون شده..............
خلاصه این که تمام دنیای من وبابایی شدی و همه دنیای ما شده صدای قشنگ تو و لذت بردن از لحظه لحظه بزرگ شدنت چه شیطون باشی چه نباشی با تو غرق در لذت هستیم...
عاشقانه دوست دارم