مامان عفت جونم دوست دارم....
مامان عفت جون همیشه دوست داشت که پسر بچه ها با ماشین به خوبی بازی کنند واز بازی پسربچه ها با ماشین حسابی لذت میبرد ...برای همین اون موقع ها که کوچک بودیم واسه دایی رسول ماشین زیاد میخرید ولی خب برعکس دایی رسول هم زیاد با ماشین هاش بازی نمیکرد یعنی به اون شکلی که مامان عفت جون دوست داشت بازی نمیکرد....تا نوبت به داداش رامین رسید ولی اونم اون طوری که مامان عفت جون میخواست بازی نکرد چون زود اسباب بازی هاش را خراب نه بهتر بگم داغون میکرد ....تا حالا نوبت به پسر گل من رسیده و مامان عفت جون یه ماشین بزرگ واست خرید هرچند از بدشانسی همون لحظه اول پایه قسمت بارش شکست ولی اینقدر گل پسرم به خوبی باهاش بازی میکنی که مطمئنم همون طوری هست که مامان عفت جون دوست داره پسر بچه ها ماشین بازی کنند ....
اولش قرار بود باباکورش قسمت بارش را تعمیر کنه ولی چون اگه تعمیر بشه ثابت میشه و دیگه جدا نمیشه و شما هم عادت کردی که به این صورت باهاش بازی کنی بنابراین تصمیم گرفتیم که تعمیر نشه.....
حالا اینم چند تایی عکس از بازی کیاراد با ماشینش که خودش بیب بیب و به تازگی آمیون (کامیون) صداش میکنه واسه مامان عفت جون تا ببینه و لذت ببره....
وقتی داری بازی میکنی بهت میگم برو واسه مامان نون بخر یه کم ساکت میشه میگی نونی میگم بله برو ....نمیدونی که باید چه کار کنی ولی حالا هر بار سوار ماشینت میشی میگی مامان نونی .....
عکسهای پایین هم شیرین کاریهای خطرناک در حین بازی شیطونک مامان....
اینم یه عکس از پا کپل های پسرم مخصوص دایی رسول جون......
مامان عفت جونم این چند عکس گوشه ای از بازیهای کیاراد بود امیدوارم لذت برده باشی.....
مامان عفت جونم دوست داریم....