کیارادکیاراد، تا این لحظه: 12 سال و 17 روز سن داره
روناکروناک، تا این لحظه: 6 سال و 7 ماه و 2 روز سن داره

روزهای رویایی....DEARM ON

روزهاي با هم بودن...

1392/9/11 19:50
نویسنده : مامان رویا
1,119 بازدید
اشتراک گذاری

از چند روز قبل از اينكه خاله رعنا و عمو عبد مهربون به خونمون بيايند هر روز برات اومدنشون را تعريف ميكردم ولي درست متوجه منظورم نميشدي وبعد از تعريف كردن من ، فقط نگام ميكردي و فوري ميرفتي سمت گوشي تلفن و ميگفتي آيي يعني خاله....

فداي نگات....

روزي كه خاله اينا اومدند صبح خيلي زودتر از هرروز از خواب بيدار شدي و همون طور كه انتظارش را داشتم استقبال گرمي كردي و از ديدنشون حسابي خوشحال بودي ومن اين خوشحالي را كاملا احساس ميكردم و خيلي سريع با عمو هم دوست شدي و دستش را ميگرفتي و به سمت اتاقت ميبردي ...ظهر هم اينقدر خسته شده بودي كه همين طور كه من و خاله رعنا داخل آشپزخونه مشغول بوديم در حال بازي كردن با خودت همون جا خوابت برد و اين براي من خيلي جالب بود چون عادت داري كه هميشه با خوردن شير بخوابي ...ببين چقدر بهت خوش گذشته بود كه اين طوري خوابيدي....

فداي خوابيدنت....

خاله و عموی مهربون مثل همیشه کلی واست زحمت کشیده بودند واسباب بازیهای خوشگل واست خریده بودند که یه عالمه دوستشون داشتی و باهاشون سرگرم شدی البته مامان عفت جونم با اینکه نیومده بوده ولی واست یه پاتریک خوشگل فرستاده بود که کلی دوسش داری...خاله رعنا جون یه کیف چرمی که خودش دوخته بود هم بابت کیف وسایل اصلاح و آرایشگاهت واست دوخته بود که کلی مامان را ذوق زده کرد چون کیف قبلی را اصلا دوست نداشتم و میخواستم که عوضش کنم مطمئنم وقتی بزرگ شدی این کیف دست دوز خاله رعنا جون را که برای مامان خیلی ارزشمنده را تو هم خیلی دوست خواهی داشت......

وقتی این کرگدن صدا میده قیافت را این شکلی میکنی واز عمو هم میخواستی که اینکار را بکنه و کلی میخندیدیم ....

فداي قيافت....

جانم...          جانم...

از قبل قرار بود كه با هم يك سفري هم به كيش داشته باشيم و من وخاله رعنا جون خيلي منتظر اين سفر بوديم چون چند سال پيش كه سه تايي يعني من و باباكورش و خاله رعنا جون به كيش رفته بوديم خيلي خوش گذشته بود و حالا مطمئن بوديم كه با وجود عمو عبد و كيارد من بيشتر از قبل بهمون خوش ميگذره....

ولي خب از بدشانسي از شب قبل از سفر باباكورش سرما خورد ودر اولين روز سفر عمو عبد هم به باباكورش پيوست و هردو و خصوصا عمو دچار آنفولانزاي شديد شد كه كارش به دكتر كشيد واز اين بابت خيلي نتونستيم به اون شكلي كه دلمون ميخواست به تفريح بپردازيم روز آخر هم اين سرماخوردگي لعنتي گريبان من و پسر گلم را گرفت و كل مسير برگشت را شما تب داشتي و توي بغل مامان بودي....الهي بميرم پسر گلم....

چون زياد بيرون نرفتيم بنابراين عكس هم زياد نداريم البته عكس تكي از شما.... ولي خب فقط چند تايي.....

جانم...

 

بخورمت...

 

كجايي...

 

اينم خريد...

اين صبح روز آخر سفرمونه كه تب داشتي و اصلا حال نداشتي گلم....

بميرم كه حال نداري.....

اينم داخل ماشين كه من دائم برات حوله مرطوب ميگذاشتم....بميرم....

مامان فداي تو....

توي مسير كه چون حال نداشتي از دريا استقبال نكردي.....

جانم....

اينم اثر هنري عمو كنار ساحل كه بسيار به دل من نشست.....

هنر عمو عبد مهربون.....

92/9/6

هرچند سفرمون اون طور كه پيش بيني كرده بوديم نشد ولي لحظه لحظه هاي با هم بودنمون خاطره ساز شد و به من كه خوش گذشت مطمئنم كه به تو هم خوش گذشته و اميدوارم با تمام كاستي ها و....سوالبه خاله رعنا جون و عمو عبد مهربون هم خوش گذشته باشه....

خاله اينا فرداي برگشتن از كيش به اصفهان برگشتند ولي خونه ما هنوز به تنهايي عادت نكرده هرچند كه مدت خيلي كمي را ميزبانشون بوديم ولي نميدونم چرا انگار كه سالها پيش ما بودند و گوشه گوشه خونه جاي خاليشون را احساس ميكنم تو هم هنوز به رفتنشون عادت نكردي و با شنيدن صدايي فوري ميگي عمو يا آيي (خاله) و مامان را دلتنگ تر ميكني.........

اينم يه عكس از كشتي يوناني كه خيلي دوسش دارم  چون يه حس غربت و تنهايي داره.....

كشتي يوناني....

 

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (23)

اولین سایت تخصصی قالب کودک...لی لی تـم
11 آذر 92 20:07
فرصت بی نظیر در کل فضای مجازی طراحی قالب با تم چله زمستان فقط 5 هزار تومان لی لی تم با کیفیت ترین و زیبا ترین کارها رو با عکس های خونگی و آتلیه شما تقدیم شما میکنه این تخفیف 70%در طراحی قالب تقدیم به همه مامانا...همراه با آیکون عنوان و روتوش و بکگراند های هندونه (( رایگان)) این فرصت استثنائی برای همه نی نی وبلاگی هاست.
خاله کمیل و کیان
11 آذر 92 22:43
قربون اون خند هات برم عسسسسسسسسیسسسسسسم خیلی ماهی عکساتم نازه .قربونت برم چقد معصومی
مامان رویا
پاسخ
مرسي خاله جون از اين همه مهربوني.....
خاله کمیل و کیان
11 آذر 92 22:44
خاله بمیره و نبینی مریضی
مامان رویا
پاسخ
خدا نكنه خاله جان ديگه دارم خوب ميشم....
امیرحسین کوچولو نفس ما
12 آذر 92 1:04
همیشه به سفر، الهی زود خوب بشی کیاراد جونم.سوغاتی ها هم مبارک باشه.
مامان رویا
پاسخ
مرسي خاله جون....
مامی آرشیدا
12 آذر 92 1:10
عزییزدل خاله امیدوارم خوش گذشته باشه وزودترخوبه خوب بشی.من عاشق کیشم خوش به حالتونجای ماخالی بوده به راستی بااین آقاکیارادجییییییگرم امیدوارم همیشه درکنارعزیزانتون باشید
مامان رویا
پاسخ
ممنون...
مامان امیرعطا
12 آذر 92 1:51
فدای دل مهربون کیاراد جون... ودنیای صاف و ساده بچگی اش که مفهوم غربتو نمیدونه....
مامان رویا
پاسخ
مرسي خاله جون....
امیرحسین کوچولو نفس ما
12 آذر 92 4:11
عزیزم با اجازه ت از مفید بودن وب تون توی وبلاگ امیرحسینم نوشتم
مامان رویا
پاسخ
ممنون لطف كردي دوست من.....
رها
12 آذر 92 4:12
آخی الان خوبین آبجی جونم کیاراد جون بهتر شده خودتون چی خوبین ؟شما تو غربت دلتنگی اما من تو شهر خودم دلتنگ روزهای گذشته من خیلی دلم می خواست توی یه شهر دیگه دور ازکل فامیل زندگی کنم اما دوری پدر و مادرم برام قابل تحمل نیست با این توصیف شما دیگه هیچوقت ارزو نمی کنم دور از خانواده زندگی کنم
مامان رویا
پاسخ
مرسي عزيزم ما خوبيم...ممنون از لطفت....هيچ وقت آرزوي غربت نكن....
مامان بردیا
12 آذر 92 13:34
عزیزم حالا بهتره
مامان رویا
پاسخ
آره خدارا شكر فقط يه كم ته صداش مونده....
مامان بردیا شیطون
12 آذر 92 19:54
ایشالا همیشه خوش باشین کیاراد جون بهتره..... قربونش برم عاشق خندههاشم
مامان رویا
پاسخ
مرسي خاله جون خوبه
الهه مامان آرمین
13 آذر 92 15:14
اخی عزیزم انشالا زودی خوب بشی. عکسای خیلی نازی گرفتی دست مامان گلت درد نکنه
مامان رویا
پاسخ
ممنون خاله جون....
مامان بردیا
13 آذر 92 21:11
خداروشکر که بهتره از طرف من ببوسش
مامان رویا
پاسخ
مرسي خاله اي...
مامان سونیا
15 آذر 92 0:18
همیشه خوش باشی عزیزم مطالب جالبی میزاری مرسی مرسی به ما سر میزنی
مامان سید عرشیا
15 آذر 92 15:16
عزیزم خدا نکنه مریض بشی...آخی .... خدا را شکر که یه سفر خوب یه جای خوب مثل کیش رفتین. انشاله همیشه به شادی و سفر باشین
مامان رویا
پاسخ
ممنون خاله جون.....
سپیده مامان رایان
15 آذر 92 18:06
همیشه به سفر و مهمونی و دور هم بودن ایشالا ... کیاراد جونم ایشالا همیشه سالم باشی عزیزم و خبرای خوب ازت بشنویم گل پسر خوشگل که مثل رایان من مامان رو از تنهایی در میاری
مامان رویا
پاسخ
ممنون خاله مهربون....
الناز مامان طاها
15 آذر 92 20:59
هميشه به سفرقربون پسر خوشتيپم برم منواي عزيزم غريب بودن و از خانواده دور بودن خيلي بدهخوب شما بيشتر برو ديدنشون پس فردا كه كياراد بره مدرسه نميتوني بهشون سر بزني
مامان رویا
پاسخ
ما زياد ميريم ...ولي خب هميشه وقتي اونها مياند وميرند من دلتنگ تر ميشم...
رومینا
16 آذر 92 11:17
قربون پسر همیشه خوشتیپم بشم که اینقدر نازه . امیدوارم که همیشه شاد باشی . ولی راست میگی من خودمم همینطوری هستم مهمون که بیاد خونمون وقتی بخوان برن احساس میکنم چقدر تنهاا شدیم . ولی خوبه که خودمون رو زود با محیط وقف بدیم . وای دریای جنوب عاشقشم . ما چند سال بندرعباس تو گلشهرش زندگی میکردیم خیلی با صفا بود همیشه کنار دریا میرفتیم و کیف میکردیم بازار ماهی فروشهاش و اون بوی ماهی و میگو خرچنگ البته بابای من ابادانی هست . و مامانم قزوینی همیشه در کنار خانواده خوش باشی رویا جون
مامان رویا
پاسخ
آره خب منم بندر را دوست دارم ولي خب آخرش واسه من غربته....
titisa
17 آذر 92 9:13
وای چقدر نازی به من هم سر بزن خوشحال میشم
مامان رویا
پاسخ
حتما...
خاله فریبا
17 آذر 92 10:55
کیاراد عزیزم چه ناز می خنده عاشق خنده هاتم پس با وجود خاله حسابی بهت خوش گذشته ان شا الله که حالت خوب شده باشه جیگرم
مامان رویا
پاسخ
ديگه خوب شدم خاله جون....بله با خاله رعنا و عمو به من كه خيلي خوش گذشت....
سمانه(مامان سروش)
17 آذر 92 15:56
نبینم مریضیتو خاله...دوری از خانواده خیلی سخته،من کاملا حرف و حستو میفهمم رویا جون.ولی وقتی چاره ای نیست غصه خوردن انرژی از دست دادنه. ایشالا که بهتر شده باشین مادر و پسر!
مامان رویا
پاسخ
مرسي دوست من....
رها
18 آذر 92 13:39
نازززززززز ه من
خاله راحله
20 آذر 92 14:13
خاله راحله نبینه که پسرم مریض و بی حال شده...امیدوارم همیشه اون خندهی قشنگت رو لب هات باشه....
مامان رویا
پاسخ
مرسي خاله راحله جون مهربون....دلم براتون تنگ شده يه عالمه....
مامان اهورا (نرگس)
4 دی 92 23:35
ای بابا!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!چرا مریض شد آخه؟؟؟!!!!ولی با وجود مریضی معلومه که حسابی خوش گذشته...انشالله بلا از کیاراد دور باشه
مامان رویا
پاسخ
مرسي عزيزم ...