کیارادکیاراد، تا این لحظه: 12 سال و 12 روز سن داره
روناکروناک، تا این لحظه: 6 سال و 6 ماه و 28 روز سن داره

روزهای رویایی....DEARM ON

این روزهای مامانی و کیاراد

1392/2/3 3:35
نویسنده : مامان رویا
904 بازدید
اشتراک گذاری

فردا سوم اردیبهشت ماه ، روزی که برای من توی تقویم زندیگیم یادآور یکی از قشنگترین روزهای عمرم شده و هرسال با اومدن این روز بهانه ای میشه برای مرور قشنگترین خاطره هام ....

پارسال در چنین لحظاتی آخرین ساعاتی بود که کیاراد توی وجود مامانی لونه کرده بود و مامانی از شوق فردا و دیدن یه کوچولوی دوست داشتنی که قراربود بشه زندگی من و بابایی زیاد نخوابیده بود .....وبالاخره این روز زیبای بهاری رسید و کیاراد من با تولدش همه روزهای زندگی عاشقانه من و بابایی را بهاری کرد....

باور نمیکنم که یک سال گذشته این قدر که خاطرات اون روزها برایم روشن و شیرین است که پنداری همین دیروز بود که اولین بار چهره معصوم و زیبا و دوست داشتنی این فرشته کوچولو را دیدم و نگرانیهایی که توی اون روزها تمام ذهنم را درگیر کرده بود ..."نکنه از عهده نگهداری از این فرشته کوچولو برنیام... نکنه کم دوستش داشته باشم  "و صدها سوال بی جواب دیگه که فقط گذشت زمان به همه اونها پاسخ داد و من و ازهمه اون نگرانیها رها کرد... حالا مطمئنم که عاشقانه دوستت دارم اونقدر که حتی در ذهن خودم هم جایی برای وصف دوست داشتنم نیست .... مطمئنم که میتونم تمام سعی خودم را بکنم که تو کوچکترین ناراحتی نداشته باشی ... یادمه وقتی چند ماهه بودی هر بار که اصفهان میرفتیم و من خودم را کنار مامان عفت و خاله ها میدیدم خیلی احساس بدی پیدا میکردم و دائم فکر میکردم که اونها احساس میکنند که من مامان خوبی نیستم و این موضوع مامانی را اذیت میکرد ولی وقتی به بابایی در این مورد گفتم ،گفت که احساسم اشتباه و من برای کیاراد بهترینم چون وقتی اون از همه لحاظ سرحال و شاد ، به خاطر وجود من .... وای چه احساس خوبی ......

تو اون روزها بیصبرانه منتظر روزی بودم که بتونی بگی مامان ، بابا بتونی راه بری و....... وحالا عاشق مامان گفتنتم ... عاشق وقتی هستم که لبهات را روی صورتم میزاری که مامان را ببوسی ... عاشق وقتیم که خودت تلاش میکنی که شیر بخوری ... عاشق راه رفتنت با اون پاهای قشنگت هستم ... عاشق دست زدن با اون دستهای کپل نازت هستم ... عاشق وقتیم که با اون انگشت کوچولوت کلاغ پر بازی میکنی... عاشق صدای خنده هات که منو به رویا میبره ....عاشق وقتی که دست مامانی را میگیری و با خودت به اتاقت میبری... عاشق چسبونک بودنت به مامانی که بابایی بهت میگه بچه کانگورو ....عاشق آب خوردنت که یخچال را که میبینی باید آب بخوری......عاشق ذره ذره وجودت ..... 

                                       عاشق لحظه لحظه های با تو بودن ......

پسر گلم تولد یک سالگیت مبارک امیدوارم که هزارساله بشی البته در مورد  ماجرای جشن تولدت بعدا مینویسم ..                         

دوست دارم  دوست دارم دوست دارم

تولدت مبارکککککک

 این روزهای ما

این روزها یه کم از چسبونک بودنت کم شده به طوری که اگه مامانی توی اتاق باشه شما خودت را با اسباب بازیهات سرگرم میکنی و مامانی میتونه تلویزیون ببینه یا کتاب بخونه البته یه کوچولو هنوز چسبونک هستی ولی اگه مامان بخواد واسه یک لحظه هم از اتاق خارج بشه گریه میکنی و دنبالم میای ... اشکالی نداره بیا مامانی ولی گریه نکن....

حالا نوبت میرسه به چند تایی عکس از این روزهای من و شما....

مامان فدای تو...

 

قربون خنده هات...

تازگیها یاد گرفتی که در کمدت را بازکنی و بری داخلش بایستی ... ای بلا مامانی فدات بشه...

فرار از دست مامانی...

 

فدای نگاه قشنگت...

 

کیاراد شکارچی با حیوانات خندان....

 

سخت مشغول بازی

وقتی مامانی توی آشپزخونه مشغول شما همه وسایل آشپزخونه را از داخل کابینت بیرون میریزی البته تا جایی که شکستنی نداشته باشه آزاد هستی و حسابی بازی میکنی و این شده کار هر روزت ...ببین چه سر و صدایی راه انداختی پسر گل مامان که خودت چشمات را بستی  .....

چه سر و صدایی....

 

عاشق خنده هاتم عشق من...

 

کیاراد توی قابلمه...

خدایا به خاطر همه روزهای قشنگ با هم بودنمان شکر........

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (16)

مامانی درسا
3 اردیبهشت 92 3:25
عزیزم تولدت مبارک انشاالله دستان مهربان خداوند همیشه نگه دارت باشه


مرسی خاله جون ...
مامان امیرعطا
3 اردیبهشت 92 3:26
سلام. تبریک و تبریک.ایشاله 120 ساله شه. فکر میکردم فقط عطای من عاشق ریخت و پاش وسایل کابینت هاست! 1 کفگیر چوبی که از کشو برمیداره همیشه صبح ها دستشه. آشپزی می کنه با مامانی!!


مرسی عزیزم ... نه فکر کنم این شده بازی همه کوچولوها...
مامان ضحی
3 اردیبهشت 92 11:49
'``````````✬ '✧ `✬
`````````` ♜=♜=♜
``````` ` {_♥_✿_♥_}
'``` ✩ `✫{=✰=✰==}✫ `✩
````♖.{♖___♖_♖___♖}.♖
```{==================}
```{✿_❤_❀_♥_✿_♥_❀_❤_✿}
`` {===================}
``{_✿_❤_❀_♥_✿_♥_❀_❤_✿_}

تولد تولد تولدت مبارک مبارک مبارک تولدت مبارک


مرسی خاله جون...
✿♡✿ مامان و بابای محمدپارسا ✿♡✿
3 اردیبهشت 92 13:48
تولد تولد تولدت مبارک
انشالا تولد 120 سالگیت عزیزم


یه عالمه مرسی....
خاله پارمیدا
3 اردیبهشت 92 15:46
تولد نی نی نازتون مبارک


مرسی خاله جون...
مامان سونیا
3 اردیبهشت 92 17:48
.,,,,,,,,,,,,,,,,*,,,,,*,,,,,* ,,,,,,,,,,,,,,,,,’0,,,,”0,,,,”0 ,,,,,,,,,,,,,,, _||___||___||_ ,,,,,,,,,,,’*,,{,,,,,,,,,,,,,,,,,,,},* ,,,,,,,,,, 0,,{/\/\/\/\/\/\/\/\/\/},’0 ,,,,,,,,,_||_{_________”___}_||_ ,,,,,,,,{/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/} ,,,,,,,,{,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,} ,,,,,,,,{/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/} ,,,,,,,,{_____________”_________} تولد تولد تولدت مبارک انشالا تولد 120 سالگیت عزیزم
مامان سونیا
3 اردیبهشت 92 17:56





.,,,,,,,,,,,,,,,,*,,,,,*,,,,,*
,,,,,,,,,,,,,,,,,’0,,,,”0,,,,”0
,,,,,,,,,,,,,,, _||___||___||_
,,,,,,,,,,,’*,,{,,,,,,,,,,,,,,,,,,,},*
,,,,,,,,,, 0,,{/\/\/\/\/\/\/\/\/\/},’0
,,,,,,,,,_||_{_________”___}_||_
,,,,,,,,{/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/}
,,,,,,,,{,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,}
,,,,,,,,{/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/\/}
,,,,,,,,{_____________”_________}

تولد تولد تولدت مبارک
انشالا تولد 120 سالگیت عزیزم


مرسی عزیزم...
شیدا
3 اردیبهشت 92 20:43
کیارادم،پسری تولدت مبارک......بهترین آرزوهارو برات دارم.......دوست دارم عاشقانه برادر کوچولوی من


مرسی شیداااااااااااااا....
مامان عفت
3 اردیبهشت 92 20:46
مادرم خیلی خوشحالم که به جمع خانواده ی ما اومدی........ایشالا سال های سال زنده باشی.....تولدت مبارک!!!!!!


عاشقتم مامان عفت جونی...
خاله راحله
3 اردیبهشت 92 20:52
کیارادم، پسرم قربونت برم،هیچ وقت اون شکل قشنگت رو لحظه ی اول فراموش نمیکنم خوشحالم که تو به دنیای پدر مادرت پا گذاشته ای......
آسمان زندگیت همیشه پر ستاره باد گل جانم....
تولدت مبارک


دوست دارم خاله راحله جونم...
خاله رعنا
3 اردیبهشت 92 20:54
تفلدت مبارک
فدای تو خاله راحله


مرسی ...خدا نکنه خاله رعنا جونم...
مسافران آسمانی
3 اردیبهشت 92 21:15
مامان رویا جون تولد کیاراد خان مبارک باشه...امیدوارم خدا بهترین تقدیر رو براش رقم بزنه...


مرسی دوست من....
مامان امیر حسین
4 اردیبهشت 92 2:32
تولدت مبارک عزیزم انشاالله 100000000 ساله باشی در پناه حق و زیر سایه مهر و لطف پدر و مادر.یه بوس محکم برای کیاراد عزیزم و مامان عزیز ترش،دوست خوبم.جشن تولد خوش بگذره کنار آبهای نیلگون خلیج فارس،شایدم اصفهان،نمیدونم ولی همیشه و هر لحظه بهتون خوش بگذره.در مورد اینکه مامان ها و اطرافیان فکر می کنن ما مامان های خوبی نیستیم باید بگم در مورد منم همین موضوع صدق میکنه که بی نهایت آزارم می ده.ولی فقط خدا از دل ما مامانها خبر داره که تا جایی که توان داریم برای نی نی هامون کم نمی گذاریم،باشد که خدا یاورمان باشد و فرزندانمان موفق باشند و تلاشمان به همگان ثابت گردد.


مرسی عزیزم ... زیاد فکرت رادرگیر اون موضوع نکن چون فکر میکنم اون فقط یه حس که برای مامانهایی که نسبت به بچه هاشون حساس هستند در ابتدا پیش میاد و مرور زمان یه حس خوب جایگزین اون حس آزار دهنده میشه عزیزم.....
ناهید
4 اردیبهشت 92 9:32
کیاراد عزیزم با تاخیر یک روزه تولدت مبارک ......... امیدوارم سالیان سال زیر سایه پدر و مادرت زنده باشی و سلامت.................


مرسی عمه جون...
قالبهای کودکانه کودک من برای کودک شمــــــا
4 اردیبهشت 92 16:31
الهـــــــــــــی...نانازی به کلبه ما دعوتید
marziye
4 اردیبهشت 92 22:31
Roya Jan tavalode gol pesaret mobarak
Man dishab vasat comment gozashtam vali near inks nareside
Omidvaram salhaye Sal in roz to asheghane baham jashn begirin
Tavalodet mobarak kiyarad Jan
Mehrbod


مرسی مرضیه جان ...